Apr 21, 2008

گناه و عواقب آن


مولانا فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند
قال الله تعالی: (ظهرالفساد فی البروالبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون)
موضوع این هفته در مورد گناه و راهکارهای نجات از عذاب خدا، در دنیا و آخرت است. از ابتدای خلقت آدم علی نبینا و علیه الصلاة و السلام، سنت الهی بر این بوده که خداوند متعال؛ بسیاری از گناهکاران را در دنیا مجازات نماید، تا پند و اندرز و درس عبرتی باشد برای آینده گان. رانده شدن ابلیس از جمع فرشتگان با آن مقام و منزلتی که در بین فرشتگان داشت. بخاطر نافرمانی و سرپیچی او از دستور خدا بود، غرق شدن قوم نوح (ع ) بخاطر نافرمانی کردن ونپذیرفتن دعوت پیامبر خدا بود. هلاک قوم عاد و ثمود، نازل شدن عذاب بر قوم و شعیب، غرق شدن فرعون و لشکریانش در زمین، فرو رفتن گنجای قارون با خودش. همه این داستانهایی که در رابطه با امتهای گذشته در قرآن آمده برای پند پذیرفتن و اندرز گرفتن است.
قرآن کتاب داستان و قصه نیست! این سنت الهی است که ادامه داشته و ادامه خواهد داشت. خداوند متعال می فرماید: (فهل ینظرون الاسنة الاولین، فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا) آیا انسانهای گناهکار و نافرمان انتظار میکشتند که سنت گذشتگان، که همان عذابی که بر امتهای گذشته نازل شده بر آنها هم نازل شود.
آری؛ این سنت و روش خدا است و روش خدا برای مجازات گناهکاران در این دنیا تغییر نکرده و نخواهد کرد. تمام مصیبتهایی که امروز به ما می رسد بر اثر گناه و معصیت است. قرآن به صراحت این موضوع را بیان می کند (و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر) هر مصیبتی که به شما می رسد به خاطر گناه و معصیتی است که انجام داده اید.
خداوند متعال آنقدر نسبت به بندگانش مهربان است که همه گناهکاران را در همه حالتهایی که مرتکب گناه می شوند مجازات نمی کند. بسیاری از گناهان را خدا می بخشد و اگر قرار باشد خداوند متعال در ازای هر گناه و معصیتی که انسان انجام می دهد، انسان را مجازات کند. یک انسان هم در روی زمین باقی نمی ماند. هنگام نزول این آیه پیامبر خدا قسم یاد کردند (ما من خدش عود و لا عثرة قدم و لا اختلاج عرق الا بذنب و ما یعفوا کثر) هر خراشی که در بدن انسان به وجود می آید و هر لغزشی که برای انسان رخ می دهد و هر عرقی که از بدن انسان سرازیر می شود همه اینها بر اثر گناهانی است که انسان انجام داده است.
بسیاری از گناهان را خدا می بخشد و در آیه دیگر می فرماید: (ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون) فساد در خشکی و دریا ظاهر شده است، تفسیری که در مورد فساد مفسرین بیان کرده اند. ظلم، ناامنی، قحطی، گرانی، بی برکتی، شایع شدن بیماریهای لاعلاج و نا شناخته، مرگ و میرهای ناگهانی، از انواع و اقسام این فسادها است.
خداوند می فرماید: این مصیبتها به خاطر اعمال و رفتار خود انسانها است.
چرا خداوند متعال این مصیبتها و عذابها را نازل می کند و عده ای را در دنیا دچار این مصیبتها و عذابها می کند؟
خداوند می گوید: تا اینکه انسانهای گنهکار کیفر بعضی از اعمالشان را بچشند. تا کیفر اعمالشان را ببینند و دست از عمال زشتشان بردارند و طرف اصلاح برگردند و بفهمند، که انسان برای عیاشی و گناه و معصیت و خوردن و خوابیدن آفریده نشده. لذا فقط برای تنبیه و آگاه کردن انسان خداوند متعال عده ای را عذاب می کند یا در منطقه ای زلزله می آورد و عده ای از بین می روند تا در مناطق دیگر با شنیدن این خبر درس عبرت بگیرند. انسان یک وظیفه بسیار مهمی بر عهد دارد و آن عبودیت الله است.
خداوند می فرماید: (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم) ما سرنوشت هیچ قومی و جامعه ای و گروه و هیچ انسانی را تغییر نمی دهیم تا زمانی که خود انسان در سرنوشت و اعتقادات خود تغییر ایجاد نکنند؛
انسان امروزه به جای حق باطل را انتخاب می کند و به جای عدالت ظلم را و به جای امانت خیانت را و به جای راستی دروغ را پیشه خود قرار می دهد، به جای حلال، حرام را انتخاب کرده! وقتی انسان در رفتار و گفتار و کردار خود تغییر ایجاد کند. خداوند هم سرنوشت آنها را دگرگون می کند. اگر غنی هستند آنها را فقیر می کند، اگر عزت دارند آنها را خوار می کند و ثروتی و سلامتی که به آنها داده از آنها می گیرد و آنها را به بیماریها و بلاهای مختلف مبتلا می کند.
تغییر در دنیا، اجتماعی است. بر خلاف آخرت که مجازات انفرادی است. یعنی در آخرت هیچ انسانی به جای انسان دیگر، یا به خاطر انسان دیگر، مجازات نمی شود. در قیامت قانونش با دنیا فرق می کند. خداوند می فرماید: ( الا تزرو وازرة وزر اخری و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری) هیچ انسانی بار گناه دیگری را بدوش نمی کشد، پدر اگر فاسق و فاجری است، ربطی به فرزند ندارد. و بالعکس هر کسی ضامن اعمال خودش است. و هر کسی سعی و تلاشی که در دنیا انجام می دهد نتیجه اش را در آن دنیا می بیند. یعنی هر کسی خودش ضامن بار گناه هانش است!
اما در دنیا چنین نیست. عده ای هستند که گناهکارند اما در عوض عده ای دیگر هستند که عابدند و مرتکب گناه و معصیت نمی شوند اما جلوی انسانهای گناه کار را نمی گیرند. می گویند به ما چه که فلانی نماز نمی خواند و روزه نمی گیرد و مرتکب گناه و معصیت می شوند، به من ربطی ندارد! به قول عامه که بعضی ها می گویند: عیسی به دین خود موسی به دین خود! من را که در قبر فلانی نمی گذارند!. این حرفی است که بعضی انسانهای نادان و جاهل به زبان می آورند.
وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر بر عهده تمام انسانها است. خداوند می فرماید: (و اتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصة و اعملوا ان الله شدید العقاب) از عذاب خدا بترسید! وقتی که عذاب خداوند نازل می شود زلزله ای می آید یا خشکسالی می شود یا طوفان می شود. تنها انسانهای گناه کار را فرا نمی گیرد. بلکه تمام انسانهایی که در جامعه وجود دارند و سکوت کرده اند را هم در بر می گیرد. انسان مسلمان هر گاه در جامعه ای که زندگی می کند، وظیفه اش را انجام دهد، هیچ گاه مجازات نمی شود.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (ان الله لا یعذب العامة بعمل الخاصة، حتی یروا المنکر بین ظهرانیهم و هم قادرون علی ان ینکروه فلا ینکروه فاذا فعلوا ذلک عذب الله العامة و الخاصة) خداوند هیچگاه به خاطر اعمالی که بعضی انسانهای جاهل انجام می دهند، بعضی دیگر را مجازات نمی کند، بشرطی که انسانهای خوبی باشند که جلوی خلافکاران بگیرند و آنها را از انجام اعمال خلاف باز دارند. اما وقتی که انسانها یی در یک جامعه مرتکب گناه و معصیت می شوند و عده ای دیگر شاهد بر این اعمال هستند و این گناهان را می بینند، اما کاری به کار آنها ندارند در حالی که توانایی مقابله با آن را هم دارند، چه با دست، چه با زبان و پند و اندرز و نصیحت می توانند جلوی منکرات را بگیرنند ولی این کار را نمی کنند در این صورت ایت که پیامبر می فرمایند: خداوند متعال زلزله ای ایجاد می کند که همه را از بین می برد.
پیامبر خدا فرمودند: (یکون فی اخر هذه الامة خسف و مسخ و قذف، قالت: قلت یا رسول الله انهلک و فینا الصالحون قال نعم اذا ظهر الخبث) در آخر الزمان بر این امت بلاهای مختلفی نازل می شود. حضرت عایشه سوال کردند آیا در آن زمان ما هلاک می شویم در حالی که در بین ما انسانهای صالح و شایسته ای هم وجود دارند؟ پیامبر فرمودند: بله! هنگامی که فساد گناه و معصیت و بی بند و باری در جامعه رواج پیدا کند و دیگران هم ساکت باشند. این عذابها بر آنها نازل می شود. به همین خاطر پیامبر قسم یاد می کنند (و الذی نفسی بیده لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنکر اولیو شکن الله ان یبعث علیکم عذاباً من عنده ثم لتد عنه فلا یستجاب لکم) قسم به آن ذاتی که نفس من در ید قدرت او است؛ امر به معروف و نهی از منکر کنید و این وظیفه خود را ترک نکنید. اگر این وظیفه را ترک کردید و گفتید که فقط کار علما است که تبلیغ کنند، به ما ربطی ندارد و از زیربار این مسئولیت شانه خالی کردید. به عذاب خداوند گرفتار خواهید شد. چون شما بهترین امت هستید که وظیفه امر به معرف و نهی از منکر را بر عهده دارید، این وظیفه گروه بخصوصی نیست که خودمان را بی تفاوت بگیریم. فرمودند: اگر اینها سکوت کردند و امر به معروف و نهی از منکر نکردند. خداوند متعال: عذابی برای آن جامعه و قوم می فرستند و آن موقع همه اشک می ریزند و دست بلند می کنند و الله الله می کنند و می گویند: خدایا دعای ما را قبول کن! ولی خدا دعای آنها را قبول نمی کند. زیرا یکی از شرایط قبول شدن دعا این است که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را به خوبی انجام دهیم. خداوند متعال به حضرت جبرئیل وحی می فرستد: (قال اوحی الله عزوجل الی جبرئیل علیه السلام ان اقلب مدینة کذا و کذا فقال یا رب ان فیهم عبدک فلانا لم یعصک طرفة عینی قال فقال اقلبها علیه و علیهم فان وجهه لم یتمعر فی ساعة قسط) ای جبرئیل برو فلان آبادی را با تمام ساکنین آن هلاک کن و از بین ببر! جبرئیل می آید که دستور خدا را اجرا کند، می بیند که فردی از اولیاء الله در این شهر یا روستا است، انسانی که یک چشم بر هم زدن هم نافرمانی خدا را نکرده است. برمی گردد به محضر خدا و کسب تکلیف می کند که یک انسانی در این شهر است که یک چشم بر هم زدن هم نافرمانی نکرده است. آیا او را هم هلاک کنم یا نجات دهم؟ خداوند می گوید: برو اول همین بنده را هلاک کن! زیرا او فقط به فکر نجات خود بوده است. در برابر این همه گناه و معصیت که در آن جامعه انجام می شده خم به ابرو هم نمی آورده و ذره ای هم ناراحت نمی شده است. درست است که تکالیفش را انجام داده و گناه و معصیت نکرده، اما همین بی تفاوتی در برابر انسانهای معصیت کار، گناه بزرگی است، و سزاوار است که او هم هلاک شود.
گناه در همین دنیا اثرات منفی برای انسان دارد. پیامبر (ص ) می فرمایند: (جزاء المعصیة الوهن فی العبادة و الضیق فی المعیشة و النقص فی اللذة) یکی از کیفرهای گناه و معصیت این است که انسانها را در برابر عبادتها بی رغبت می کند و انسان هیچ رغبتی برای عبادت ندارد . اگر نماز می خواند، با تنبلی است.
دومین اثر: تنگدستی و از بین رفتن برکت در خانواده است. یک انسان گناه کار و معصیت کار امکان دارد پول و ثروت زیادی داشته باشد، و دچار عذاب نشود، اما متطمئن باشید که از عمر و زندگی و مال و ثروتی که دارد، هیچ لذتی نمی برد.
شب و روز غم و ناراحتی و فکر، او را عذاب می دهد. شب و روز در این فکر است که چگونه آسایش و راحتی را از دیگرانسانها سلب کند.
انسانی میلیاردراست، اما آسایش و راحتی ندارد. این بزرگترین عذاب است که از آن زندگی و ثروتش هیچ بهره ای نمی برد. عمرش بی برکت است، و زود می میرد، اگر زود هم نمیرد هیچ بهره و لذتی از عمرش نمی ببرد.
بعضی از گناهان آنقدر بزرگ هستند که خداوند متعال علاوه بر عذابی که در آخرت برای این انسانها در نظر گرفته، در همین دنیا هم آنها را مجازات می کند.
پیامبر خدا می فرمایند: (قال: ما ظهر الغلول فی قوم الا القی الله فی قلوبهم الرعب و لافشا الزانی فی قوم الا کثر فیهم الموت و لا نقص قوم المکیال و المیزان الا قطع عنهم الرزق و لا حکم قوم بغیر حق الا فشا فیهم الدم و لا ختر قوم بالعهد الا سلط علیهم العدو) یکی از گناهانی که در همین دنیا مجازات دارد، رواج خیانت در جامعه است. و اگر جلوی انسانهای خیانت کار گرفته نشود، خداوند متعال ترس و وحشت را بر آن قوم مستولی می کند. و اگر بی عفتی در جامعه رواج پیدا کند و دیگران بی تفاوت باشند، مرگ و میرهای ناگهانی زیاد می شود. شخص صحیح و سالم شب می خوابد، صبح اعلام تشیع جنازه ش می شود. اگر در جامعه ای کم فروشی، فریب کاری و خیانت رواج پیدا کند. خداوند متعال: روزی آن جامعه را قطع می کند. اگر در یک جامعه ای به حکم خدا و مطابق با دستورات خدا و شریعت، قضاوت نشود. در آن جامعه خون ریزی زیاد می شود. جنگهایی رخ می دهد که انسانهای زیادی کشته می شوند. و اگر در یک جامعه ای عهد و پیمان شکنی رواج پیدا کند و جلوی آن هم گرفته نشود. خداوند متعال دشمن را بر آن جامعه و قوم مسلط می کند.
اما راه و چاره چیست؟ انسانی وجود ندارد که مرتکب گناه و معصیت نشود. جز انبیاء که معصومند! همه انسانها به مقتضای نفسی که دارند مرتکب لغزش و خطاء می شوند. راه و چاره چیست؟
الاج آن توبه است. خداوند متعال می دانسته که انسان مرتکب گناه و معصیت می شود. بر همین اساس بر مومنین توبه را واجب کرده است.
خداوند به همه مومنین خطاب می کند: (وتوبوا الی الله جمعیاً ایها المومنون، لعلکم تفلحون) ای مومنان به سوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید. چون هیچ کس نیست که بگوید من گناه نکرده ام!. پیامبر خدا که یک لحظه از یاد خدا غافل نبودند برای تعلیم دیگران که انسانها فکر نکنند که توبه مسئله کم اهمیتی است. می فرمایند: (قال یا ایها الناس توبوا الی الله فانی اتوب الیه الیوم ماة مرة) ای مردم توبه کنید من پیامبر که معصومم و گناهی ندارم روزی بیش از صد مرتبه توبه می کنم. توبه کردن یکی از راههائی است که انسان را پاک می کند و به منزل مقصود که قرب الی الله است، می رساند.
گناه انسان را از خدا دور و از راه مستقیم منحرف می سازد. گناه انسان را از رسیدن به منزل مقصود که رسیدن به خدا است دور می کند.
توبه هدیه ای است از طرف خدا و مظهر رحمت خدا است، برای بندگان گنهکار. انسانی که توبه کرده است می تواند به خدا برگردد. خداوند برای بنده گناه کار راه بازگشتی هم گذاشته، خدا می فرماید: (قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً انه هو الغفور الرحیم) ای بندگان من ای کسانی که در گناه و معصیت، زیاده روی کرده اید. از رحمت خدا ناامید نباشید. درهای رحمت خدا شبانه روز بروی انسان باز است و خداوند آنقدر توبه کنندگان و انسانهای پاک را دوست دارد و آنقدر از توبه بندگان خوشحال می شود که اگر گناهکار بداند که خدا چقدر از توبه او خوشحال می شود یک لحظه از توبه کردن غافل نمی شود.
در روایت آمده که شخصی در بیابانی با شتر سفر می کرد، بعلت دوری راه و دشواری مسیر، می رود زیر سایه درختی دراز می کشد تا استراحت کند، بر اثر خستگی می خوابد. وقتی از خواب بیدار می شود. می بیند که اثری از شتر نیست. این طرف و آن طرف هر جایی که امکان دارد می گردد ولی شترش را پیدا نمی کند. تشنگی و گرسنگی بر او غلبه می کند در حالت احتضار و مرگ قرار می گیرد، دراز می کشد و چشمانش را می بندد و بعد از چند لحظه که چشمانش را باز می کند، می بیند که شتر همراه با تمام وسایل بالای سرش ایستاده است. از فرط خوشحالی به جای اینکه بگوید: خدایا تو پروردگار منی و من بنده تو؛ اشتباها می گوید: خدایا تو بنده من و من پروردگار تو هستم.
پیامبر می فرمایند: انسانی که توبه می کند و به درگاه خدا بر می گردد. خدا از این انسان هم خوشحالتر می شود.
آیا توبه فقط با زبان کافی است؟ خیر! توبه شرایطی دارد. اولا: انسان وقتی مرتکب گناهی می شود. باید فوراً پشیمان شود و اظهار ندامت کند. در خلوت خودش را ملامت کند وجدانش را قاضی قرار دهد و خود را محاکمه نماید و تصمیم بگیرد که بعد از آن گرد گناه نگردد.
دوم: اینکه گناهی را که انجام داده با اعمال صالح جبران کند. همان طور که خداوند متعال می فرماید: (ان الحسنات یذهبن السیئات) نیکی ها بدی ها را از بین می برد. بر همین اساس خداوند بعد از توبه، ایمان و عمل صالح را مطرح می کند. (الا من تاب و آمن و عمل صالحاً) می بایست بعد از توبه کردن، ایمان و عملش را با توبه کردن تجدید کند. مگر انسان وقتی گناه می کند در ایمان انسان نقصی ایجاد می شود؟ آری! حدیثی از پیامبر است که می فرمایند: (لا یزنی الزانی حین یزنی و هو مومن و لا یشرب الخمر حین یشربها و هو مومن و لا یسرق السارق حین یسرق و هو مومن) انسانی که زنا می کند در حالت زنا مومن نیست. انسانی که شراب می خورد در حالت شرب خمر، مومن نیست. انسانی که دزدی می کند در حالت دزدی، مومن نیست.
محدثین در تفسیر این حدیث می گویند: منظور از مومن نیست، یعنی ایمانش کامل نیست. این طور نیست که کافر می شود. اگر در حالی که گناه کبیره ای را انجام می دهد اعتقادی به حلال بودن آن داشته باشد در آن صورت مطلقاً کافر است.
اما اگر گناه می کند ولی اعتقاد دارد که آن گناه است و کار بسیار زشتی است. در صورت پیامبر(ص) می فرمایند: در ایمانش خدشه وارد شده ولی ایمانش از بین نرفته است. که برای برگرداندن ایمانش توبه لازم است.
که در اینجا باز هم توبه، تنها کافی نیست. بلکه برای جبران آن، ایمان و عمل شایسته لازم است.
موانعی که انسان را از توبه کردن باز می دارند عبارتند: 1- آرزوهای طولانی است. و فکر می کند که سالها عمر می کند. شاعر عرب می فرماید:
تزود من التقوی فانک لا تدری - - - - - - اذا جن اللیل هل تعیش الی الفجر
فکم من صحیح مات من غیر علة ------- -- و کم من سقیم عاش دهرا الی دهر
(تقوا پیشه کن و دستورات خدا را انجام بده و از گناه بپرهیز آیا تو می دانی که شب که فرا می رسد تا صبح زنده خواهی بود چقدر انسانهای صحیح و سالمی هستند، که شب می خوابند و صبح می میرند، و چقدر انسانهای بیماری هستند که شما فکر می کنید امروز و فردایی می میرند، ولی سالها زنده می مانند.)
دومین مانع توبه: کوچک شمردن گناه است، بعضی از گناهان به نظر ما خیلی کوچک است، ولی در حقیقت گناه بزرگی می باشند. پیامبر اکرم می فرمایند: (ایاکم و محقرات الذنوب فانهن یجتمعن علی الرجل حتی تهلکه) از گناهان صغیره که به نظر شما خیلی کوچک است بپرهیزید. چون همین گناهان کوچک هستند که جمع می شوند و انسان را نابود می کنند. پیامبر (ص) می فرمایند: (المومن یری ذنبه کالجبل یخاف ان یقع علیه و المنافق یری ذنبه کذباب وقع علی انفه فقال هکذا هکذا) از ویژگیهای شخص مومن این است که وقتی گناه کوچکی انجام می دهد آنرا آنچنان بزرگ تصور میکند، مانند کوهی در ذهنش ترسیم می شود که هر آن احتمال دارد بر سرش سقوط کند.
اما منافق گناهش را مانند مگسی می بیند که روی بینی اش نشسته است و با یک دست تکان دادن او را از خود دور می سازد. یعنی در نظرش بی اهمیت جلوه می کند.
شخص مومن نباید گناه را کوچک بشمارد. و نباید فکر کند این گناه کوچکی است. و اهمیتی ندارد. خیلی ها هستند که به خاطر همین گناهان کوچک، در این دنیا و هم در آن دنیا مجازات می شوند.
مانع سوم: تکیه بر عقل و بخشش خداست. گناه می کند و می گوید: خدا مهربان و بخشنده است و خدا من را می بخشد. این سخن و فکر و اندیشه یهود است. یهود گناه می کردند، حرام می خوردند، کتاب خدا را تغییر می دادند، وقتی به آنها گفته می شد، چرا این کارها را می کنید؟ می گفتند: خدا بزرگ و مهربان است! و ما را می بخشد. این اندیشه و فکر، راه وسوسه شیطان را هموار می کند. و انسان را بر گناه جری می سازد. خداوند می گوید: (نبی عبادی انی انا الغفور الرحیم و ان عذابی هو العذاب الالیم) ای پیامبر به بندگان من بگو! فقط به رحمت من تکیه نکنند که هرگاه، گناهی انجام دهند و مرتکب معصیتی بشوند. بگویند خدا بخشنده و مهربان است! و می بخشد. خداوند می گوید: من بخشنده و مهربانم ولی جنبه دیگری را هم در نظر بگیرند و آن اینکه این را هم بدانند که عذاب من هم بسیار درناک است.
و دیگر اینکه رحمت خدا شامل همه نمی شود، بلکه فقط شامل حال نیکوکاران می شود (ان رحمت الله قریب من المحسنین ) انسان مسلمان باید هم به رحمت خدا داشته باشد و هم از عذاب خدا بترسد. (یرجون رحمته و یخافون عذابه)
شخص مسلمان باید تلاش کند که این موانع را از سر راه خود برداریم و هر وقت شیطان او وسوسه کرد و فریب داد. فوراً پشیمان شود و به درگاه خدا توبه کند. چرا که توبه تنها راه رسیدن به خدا است.

0 نظرات شما: