Jun 7, 2008

آدرس جدید حوزه علمیه الصدیق بیرجند

با سلام و آرزوی سلامت و موفقیت برای تمامی کاربران عزیز، بسیاری از دوستان در بازدید از وبلاگ الصدیق با مشکل مواجه بودند و با ارسال ایمیل تقاضا داشتند که آدرس الصدیق را تغییر دهبم به همین دلیل با مشاوره دوستان تصمیم گرفتیم فعالیت الصدیق را در بلاگفا ادامه دهیم. لذا دوستان جهت دریافت آخرین مطالب الصدیق به آدرس زیر مراجعه نمایند:
http://www.alsedigh.blogfa.com

May 15, 2008

فضایل نماز جمعه و اهمیت آن


مولانا فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند

(یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع ذلکم ان کنتم تعلمون)
پیامبر خدا (ص) می فرمایند: که نماز جمعه بر امتهای دیگر هم فرض بوده، اما آنها به علت نافرمانی و اختلافی که در بینشان به وجود آمد از فضیلت این روز بزرگ محروم شدند. یهودها شنبه را روز اجتماع خودشان قرار دادند. و نصارا، روز یکشنبه را. خداوند متعال این نعمت بزرگ را نصیب این امت گردانیده و این فضیلت روز جمعه را به این امت عطا کرده است.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (قال نحن الاخرون السابقون یوم القیامة بید انهم اوتوا الکتاب قبلنا ثم ان هذا یومهم الذی فرض الله علیهم فاختلفوا فیه فهدانا الله له) ما از نظر زمان آخرین امت هستیم، اما اولین امتی خواهیم بود که حشر خواهیم شد. اولین امتی خواهیم بود که از ما حساب و کتاب به عمل خواهد آمد، و اولین امتی خواهیم بود که در حق ما قضاوت خواهد شد. و اولین امتی هستیم که به بهشت داخل خواهیم شد.
نماز جمعه: با نص صریح آیات قرآن و سنت پیامبر و اجماع امت، فرض عین است. دلیل فرض بودن نماز جمعه از قرآن ثابت شده است.
خداوند متعال خطاب به مومنین می فرماید: (یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع ذلکم ان کنتم تعلمون) ای مومنین؛ هنگامی که برای نماز جمعه اذان داده شد، برای نماز جمعه بشتابید، و خرید و فروش و داد و ستد را رها کنید. می بینیم در بقیه نمازهای پنجگانه هیچ آیه ای نازل نشده که به مجرد شنیدن اذان معامله را ترک کنید. اما در مورد نماز جمعه بخاطر اهمیت و موکد بودن آن بر سایر نمازها، خرید و فروش و هر عملی که انسان را از رفتن به نماز جمعه باز می دارد حرام یا مکروه تحریمی قرار داده است. چون زمانی که فروشنده مغازه اش را ببندد، دیگر خریداری وجود ندارد معطل شود و از نماز باز ماند.
یکی از اعجاز قرآن همین مورد است. از لحاظ الفاظ بسیار مختصر است، اما معنی و محتوایش بسیار گسترده است. فصاحت قرآن در این است که خداوند عامل اصلی که بیع است را بیان می کند، ولی هدف خرید و فروش است. وقتی مغازه ای باز نباشد مشتری هم به بازار نمی رود. و هدف از تحریم خرید و فروش در وقت نماز جمعه این است که چون معمولاً نماز جمعه در شهر ها و روستاهای بزرگ دارای بازار هستند برگزار می شود. منظور از خرید و فروش در این جا، هر عملی که انسان را از آمدن به نماز باز دارد جایز نیست. اگر چه مطالعه یا هر مشغولیت دیگری باشد که شخص را از رفتن به نماز جمعه باز دارد. چون برخلاف دستور خدا انجام داده است.
شخص مسلمان به مجرد شنیدن صدای اذان، باید برای نماز جمعه آماده شود. و منظور از ذکر الله در آیه نماز جمعه است. بعضی از مفسرین می فرمایند: منظور از ذکر خدا خطبه است. اگر منظور از یاد خدا خطبه باشد، خطبه برای نماز جمعه شرط است. پس وقتی برای استماع خطبه جمعه باید معامله را رها کند و خودش را به مسجد برساند، برای شرکت در نماز جمعه به طریق اولی باید خرید و فروش را ترک کند.
خطبه از نظر اجر و پاداش، نصف نماز جمعه، اجر و پاداش دارد. یعنی مسلمان باید خودش را به خطبه نماز جمعه برساند. خطبه در کشورهای عربی که زبانشان عربی است و سخنرانی دیگری وجود ندارد همان خطبه عربی است. اما کسانی که زبانشان عربی نیست و خطبه ای که ایراد می شود منظور همان تعلیم احکام اسلامی است، خطبه همان سخنرانی است، که شخصی موظف است خودش را برای خطبه و سخنرانی که روز جمعه ایراد می شود برساند.
اما در رابطه با اذان روز جمعه دو نظریه وجود دارد. اول اینکه: بعضی ها می گویند: اذان اول که داده شد، باید داد و ستد را ترک شود. بعضی دیگر می گویند: که در اذان دوم: معامله حرام است. تا آخر خلافت حضرت عمر یک اذان بیشتر نبود و آن اذان دوم بود. اما از زمان حضرت عثمان که جمعیت مسلمانان بیشتر شد و صدای اذان دوم به گوش آنها نمی رسید. اذان اول هم به اجماع امت مشروع شد.
یعنی وقتی که اذان اول داده شد شما فقط برای نماز جمعه و آمدن به آن باید آماده شوید اگر شما آگاهی دارید. بدانید که عمل کردن به دستورات خدا برای شما بهتر است.
اما از نظر سنت پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (رواح الجمعة واجب علی کل محتلم) رفتن به نماز جمعه و شرکت کردن در نماز جمعه بر هر فرد بالغ فرض است. و در روایتی دیگر پیامبر می فرمایند: (الجمعة حق واجب علی کل مسلم فی جماعة الا اربعة عبد مملوک او امراة او صبی او مریض، لا جمعه علی مسافر) نماز جمعه حق واجبی است بر هر مسلمان که با جماعت ادا کند. چون نماز جمعه بدون جماعت برگزار نمی شود. بقیه نمازها را می توان در خانه یا مسجد انفرادی خواند، ولی نماز جمعه شرایطی دارد و یکی از آن جماعت است. و حداقل جماعت، این است که از سه نفر کمتر نباشند. یعنی پشت سر امام باید حداقل سه نفر باشند. پیامبر فرمودند: نماز جمعه بر هر مسلمان فرض است. اما چهار نفر را استثنا کردند که نماز جمعه بر آنها فرض نیست. اما اگر این افراد در نماز جمعه شرکت کردند و نماز جمعه را خواندند بهتر است و نماز ظهر از گردن آنها ساقط می شود.
اول: برده ای که از خودش اختیاری ندارد و تابع مولایش است. مانند سربازی است که در پادگان است و به او اجازه نمی دهند که از پادگان برای نماز جمعه خارج شود. در این صورت نماز جمعه از گردنش ساقط می شود.
دوم: بر زن هم نماز جمعه واجب نیست. اگر زنها در نماز جمعه شرکت کنند، هم فضایل نماز جمعه را درک می کنند و هم از آن پند و اندرزها و نصیحت ها و مسایل شرعی که گفته می شود استفاده می کنند و به نظر بسیاری از علما در عصر حاضر که زن در تمام صحنه های اجتماعی حضور دارد. خصوصاً در چنین زمانی که دشمنان اسلام، زن را وسیله ای برای فساد جوامع قرار داده اند. شرکت زنها به منظور آموختن مسایل شرعی در نماز جمعه و نمازهای عیدین واجب است. تا اینکه آله دست تبلیغات منحرف دشمنان اسلام قرار نگیرند.
امروز هر کالائی که می خواهند بفروشند و برای آن تبلیغ کنند می بینیم که بر روی آن عکس نیمه برهنه زن را می چسبانند. تا آن کالا بیشتر فروش داشته باشد. لذا زنان مسلمان باید از دینشان آگاهی داشته و باید احکام شرعی را بیاموزند و از مسایل شرعی آگاهی داشته باشند، تا مادران خوبی برای فرزندانشان باشند. شاعر عرب چه زیبا می فرماید (الام مدرسة ان اعددتها –اعدت شعباً طیب الاعراق) مادر در واقع برای فرزندانش یک مدرسه و یک معلمی است، که اگر شما مادر را خوب تربیت کردید، یک نسلی را تربیت کرده اید.
همان طور که طلب علم و دانش و آموختن مسایل دینی بر مرد مسلمان فرض و واجب است. طلب علم و دانش و آموختن مسایل دین بر زن مسلمان هم فرض است.
سوم: بیمار. کسی که مریض و در بستر بیماری افتاده، نماز جمعه بر او فرض نیست. و فرمودند: بر مسافرهم نماز جمعه فرض نیست. اگر شرکت نماید نمازش درست و نماز ظهر از گردنش ساقط می شود. اینها دلیل فرضیت نماز جمعه از سنت پیامبراکرم(ص) بود.
نماز جمعه چه وقت فرض شده؟ و حکمت و فلسفه فرض شدن نماز جمعه چیست؟ نماز جمعه در مکه مکرمه، و در شب معراج با بقیه نمازها فرض شده است. اگر چه روایتی هم هست که در مدینه منوره فرض شده است. اما صحیح ترین روایت این است که نماز جمعه، در مکه مکرمه فرض شده است.
چرا پیامبر (ص)در مکه نماز جمعه را اقامه نکردند؟ دلیلش این است که اولا: در مکه تعداد مسلمانان کم بود. دوم: اینکه مسلمانان از ترس آزار و اذیت مشرکین مخفیانه زندگی می کردند. این دو عامل باعث شده بود که پیامبر نماز جمعه را در مکه مکرمه اقامه نکردند. اما برای مصعب بن عمیرکه پیامبر ایشان را به عنوان معلم برای مسلمانهای به مدینه منوره فرستاده بودند، نامه ای نوشتند و در ان نامه متذکر شدند که در مدینه منوره نماز جمعه را اقامه کند. اسعد بن زراره (رض) مردم را جمع کرد و مصعب بن عمیربه عنوان اولین خطیب، نماز جمعه را در مدینه منوره اداء کرد. این اولین نماز جمعه بود که توسط مصعب بن عمیر و اسعد بن زراره برگزار شد.
پیامبراکرم هم پس از ورودشان به مدینه منوره بعد از چهار روز اقامت در قبا هنگامی که عازم مدینه شدند، چون در آن زمان قبا از مدینه فاصله داشت در قبیله بنی سالم بن عوف وقتی که ظهر فرا رسید در آن جا توقف کردند و اعلام کردند. مردم جمع شدند و نماز جمعه را در آنجا اقامه کردند.
پیامبراکرم (ص) هم بخاطر اهمیت نماز جمعه، در لحظات ورودشان نماز جمعه را در قبا اقامه کردند و اجماع امت هم همین طور است که نماز جمعه فرض عین است.
حکمت و فلسفه نماز جمعه چیست؟ همان طور که در آیات قران و احادیث پیامبر نقل شده تاکید فراوان به اتحاد مسلمانان و انسجام اسلامی شده است. در روایتی پیامبراکرم(ص) جامعه اسلامی را به یک جسم تشبیه کرده اند. که همه اعضای یک جسم به هم پیوسته هستند. لذا برای استحکام اتحاد و انسجام خداوند متعال هفته ای یک روز را قرار داده تا مسلمانان از جاهای دور و نزدیک در مصلا و در میعادگاه نماز جمعه حاضر شوند و در کنار یکدیگر وحدتشان را به نمایش بگذارند.
دومین حکمت نماز جمعه: ایجاد الفت و محبت بین مسلمانان است. وقتی مسلمانان در یک جا جمع می شوند و در کنار یکدیگر نماز جمعه را اقامت می کنند. خود به خود الفت و محبت در دلهای آنها جا می گیرد و یکدیگر را بهتر می شناسند و در مواقع مشکلات و مصیبتی که برای فردی از افراد جامعه اتفاق می افتد می توانند به او کمک کنند.
همچنین فلسفه دیگر نماز جمعه تعلیم و تعلم است. بر هر مرد و زن مسلمان فرض است که دین و مسایل شرعی اش را یاد بگیرد. لذا در روز جمعه که از سخنان خدا و پیامبر بیان می شود. مسلمانان در میعاد گاه جمعه حاضر می شوند و مسائل دین شان را یاد می گیرند.
در واقع نماز جمعه یک کلاس هفتگی است برای آموختن دین و پند و اندرزهای اسلامی. و لازم است که هر فرد مسلمان در این کلاس شرکت کند.
نمازجمعه در واقع یکی از بزرگترین شعاعر اسلام است که عظمت دین اسلام را به نمایش می گذارد. پیامبراکرم(ص) می فرمایند: (قال من توضا فاحسن الوضوء ثم اتی الجمعة فاستمع و انصت غفر له ما بینه و بین الجمعة الاخری و زیادة ثلاثة ایام) هر کس که در روز جمعه وضو گیرد و در وضو گرفتن کاملاً دقت کند، (اگر چه غسل نمودن بهتر و سنت است) و برای اقامه نماز جمعه به مسجد بیاید و سکوت را رعایت کند و به سخنرانی ها گوش فرا دهد. خداوند متعال گناهان صغیره او را که از جمعه گذشته تا این جمعه انجام داده به خاطر رعایت دستور پیامبر می بخشد.
در روایتی دیگر می فرمایند: (الصلوات الخمس و الجمعة الی الجمعة و رمضان الی رمضان، مکفرات لما بینهن اذا اجتنبت الکبائر) نمازهای پنجگانه اگر مرتب ادا شوند، به خاطر فضیلت آنها، گناهان صغیره بخشیده می شود. همین طور کسانی که برای ادای نماز جمعه شرکت می کنند؛ گناهان صغیره آنها از این جمعه تا جمعه دیگر بخشیده می شود.
و در روایتی دیگر می فرمایند: (خمس من عمل بهن فی یوم کتبه الله من اهل الجنة من عاد مریضا و شهد جنازة و صام یوما و راح الجمعه و اعنق رغبة) پنج عمل است که اگر کسی در روز جمعه انجام دهد خداوند متعال اسمش را در لیست اهل بهشت می نویسد.
1- به عیادت بیماری برود. 2- در تشیع جنازه ای شرکت کند. 3- روزه بگیرد و در نماز جمعه هم حاضر شود. 4- برده ای را در راه خدا آزاد کند. (حالا برده وجود ندارد) اگر این چهار عمل را کسی در روز جمعه انجام داد، خداوند متعال اسمش را در لیست اهل بهشت ثبت می کند.
روز جمعه روز معمولی نیست. خداوند متعال از بین شهرها مکه را بعنوان بهترین شهرهای دنیا قرار داده. و از بین روزها، روز جمعه را افضل ترین روز قرار داده و از بین ماه ها ماه رمضان را و از بین شب ها شب قدر را.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: (قال ان یوم الجمعة سید الایام اعظمها عند الله و هو اعظم عند الله من یوم الاضحی و یوم الفطر و فیه خمس خصال، خلق الله آدم و اهبطا الله فیه آدم الی الارض و فیه توفی الله آدم و فیه ساعة لا یسال الله فیها العبد شیئا الا اعطاه ایاه ما لم یسال حراماً و فیه تقوم الساعة) روز جمعه سردار و سرور همه روزها است. زیرا خداوند متعال در روز جمعه حضرت آدم را آفرید و در همین روز او را وارد بهشت کرد و در همین روز حضرت آدم فوت کرده است و در همین روز قیامت خواهد به پا خواهد شد و در همین روز خلقت کاینات تکمیل شده است. و در روز جمعه یک لحظه اجابت دعا است که اگر در آن لحظا انسان در حالت دعا کردن باشد هر دعای مشروعی که بکند اجابت می شود. و آن لحظه مبارک نصیب هرانسانی که بشود او انسان خوشبختی خواهد شد.
روز جمعه آن قدر فضیلت دارد که اگر کسی در روز جمعه، یا شب جمعه، فوت کند. خدا به او اجر و پاداش شهید را اعطا می کند.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: (اکثروا من الصلاة علی یوم الجمعة، فمن فعل ذلک کنت له شهیدا شفیعاً یوم القیامة) در شب و روز جمعه درود فراوان بر من بفرستید! چرا که من در روز قیامت شفاعت شما را خواهم کرد و فرمودند: (یا ایها الناس توبوا الی الله قبل ان تموتوا و بادروا بالاعمال الصالحة قبل ان تشغلوا و صلوا الذی بینکم و بین ربکم بکثرة ذکرکم له و کثرة الصدقة فی السر و العلانیة ترزقوا و تنصروا و اعملوا ان الله افترض علیکم الجمعة) ای مسلمانان توبه کنید، قبل از اینکه مرگ به سراغ شما بیاید. هر زمانی که مرتکب خطا شدید فورًا توبه کنید. در انجام اعمال صالح و شایسته سبقت بگیرید و اعمال صالح و شایسته انجام دهید. قبل از اینکه برای شما گرفتاری پیش بیاید. فرصت ها را غنیمت بشمارید. و فرمودند: بدانید که نماز جمعه بر شما فرض شده است. و هر کس که در حیات من یا بعد از فوت من بدون عذر شرعی نماز جمعه را ترک کند، خداوند متعال هیچ وقت کارهای زندگی اش سر و سامان نمی دهد. و خداوند برکت را از زندگی و عمر و فرزندان او می گیرد.
خداوند هیچ عبادتی از انسانی که در نماز جمعه شرکت نمی کند و آن را عمدا ترک می کند نمی پذیرد. نه نمازش را قبول می کند، نه روزه اش را، نه زکاتش را، نه حجش را، تا زمانی که توبه کند و دست از این کار زشتش بردارد.
در روایتی دیگر می فرمایند: آنهایی که عمدا نماز جمعه را ترک می کنند و به تفریح و گردش می روند و برای آن اهمیتی قایل نیستند. خداوند متعال بر قلبهای آنها مهر می زند و آنها را در لیست انسانهای غافل و گناه کار قرار می دهد. و می فرمایند: (من ترک ثلاث جمعة و تاطبع الله علی قلبه) کسی که بدون عذری و خاطر سستی و تنبلی، سه نماز جمعه را پشت سر هم ترک کند. خداوند متعال بر قلب او مهر می زند. و کسی که خدا بر قلب او مهر بزند، او انسان بدبختی است. بدبختی دنیا و آخرت برای اوست.
سعی کنیم که نماز جمعه را ترک نکنیم و خصوصاً در اول وقت در نماز جمعه حاضر شویم. پیامبراکرم(ص) می فرمایند: (قال من اغتسل یوم الجمعة غسل الجنابة ثم راح فی الساعة الاولی فکانما قرب بدنة و من راح فی الساعة الثانیة فکانما قرب بقرة و من راح فی الساعة الثالثة فکانما قرب کبشا اقرن و من راح فی الساعة الرابعة فکانما قرب دجاجة و من راح فی الساعة الخامسة فکانما قرب بیضة فاذا خرج الامام حضرت الملائکة یستمعون الذکر) کسی که در اولین لحظات روز جمعه به مسجد می آید. مانند این است که شتری را در راه خدا قربانی کرده است. فرد یا افرادی که در لحظات بعد به مسجد می آیند، مانند این است که گاوی را در راه خدا قربانی کرده اند و آنهایی که در لحظات بعد تر به مسجد می آیند، مانند این است که گوسفندی را در راه خدا قربانی کرده اند و آنهایی که بعدا و در لحظات آخر به مسجد می آیند مانند این است که مرغی را در راه خدا قربانی کرده اند و آنهایی که آخر می آیند مانند این است که تخم مرغی را در راه خدا داده باشد.
به مجرد اینکه امام بالای منبر شد و خطبه را شروع کرد، فرشتگانی که در درب مسجد ایستاده هستند و اسامی نمازگزاران را در لیست صالحین می نویسند، فرشتگان هم دستور دارند که بنشینند و به خطبه گوش دهند و دفتر ثبت نام نمازگزاران را می بندند و آنهایی که بعد از خطبه می آیند از فضایل نماز جمعه محروم می شوند و اسم آنها در لیست بندگان صالح و شایسته خدا ثبت نمی شود.
خلاصه اینکه: نماز جمعه فرض عین است وکسی که عمدا و قصدا آنرا ترک کند به فتوای بعضی از ائمه مانند: امام مالک و امام احمد حنبل کفر است. و در نزد بقیه ائمه گناه کبیره است. مگر اینکه عذری داشته باشد یا اینکه بیمار یا مسافر باشد یا به سن بلوغ نرسیده باشد.

May 1, 2008

بهترین نعمت های دنیا و آخرت



مولانا فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند
بعضی ها فکر می کنند که بهترین نعمت و بهترین سرمایه دنیا و آخرت مال و ثروت است، و اگر کسی مال و ثروت داشته باشد، آسایش و آرامش هم دارد. بعضی ها پست و جاه و مقام را بهترین نعمت می دانند. بعضی ها داشتن اولاد زیاد را بهترین نعمت می پندارند. بعضی ها صحت و تندرستی را بهترین نعمت می دانند. بعضی ها امنیت و آرامش را بهترین نعمت می پندارند. بعضی ها داشتن منزل یا وسیله خوب را بهترین نعمت می دانند. بعضی ها استفاده از غذاها ی لذیذ را بهترین نعمت می دانند.
و بعضی ها بدست آوردن روزی حلال را بهترین نعمت می دانند. بعضی ها علم نافع را بهترین نعمت می دانند.
نعمتها آنقدرزیاد است، که خداوند می فرماید: (و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها) شما توان شمارش نعمتهای من را ندارید. همه مواردی که بیان شد، می توانند در سعادت انسانها نقش داشته باشند.
اما بعضی از این نعمتها فقط در سعادت دنیوی انسانها نقش دارند، موقت و محدود هستند. انسان عاقل کسی است که به دنبال نعمتی می رود که بقا و دوام داشته باشد. موقت و محدود نباشد.
انسان ترکیبی است از روح و جسم، همانطور که جسم انسان برای ادامه حیات به غذا و آب نیاز دارد، همینطور روح انسان هم نیاز به غذا دارد. امروزه می بینیم که میلیون ها انسان در جهان از ناراحتی روحی و روانی و عصبی رنج می برند. و برای اینکه لحظه ای به خوابند، از قرص های خواب آور و از مواد مخدر استفاده می کنند. تا چند لحظه ای استراحت کنند. و در سالی بیش از چند صد هزار نفر در جهان بر اثر افسردگی و ناراحتی های روحی و روانی دست به خودکشی می زنند، یا برای فرار از فشارهای روحی و روانی به مواد مخدر رو می آورند. و معتاد می شوند.
وسایل مادی تا به حال نتوانسته این معضل اجتماعی را برطرف کند. پزشکان روانشناسان، فلاسفه و علمای اخلاق، همه تلاش کرده اند تا راه و چاره ای برای حل این مشکل پیدا کنند، اما نتیجه عکس داشته است. و به این نتیجه رسیده اند که وسایل مادی نمی تواند برای انسان آسایش و آرامش بوجود آورد. با وجود همه امکانات مادی که امروز بشر دارد، روز به روز بر تعداد بیماران روانی و عصبی افزوده تر می شود.
راه و چاره برای نجات این بیماریهای روحی و روانی چیست؟ قرآن در درجه اول همه انسانها و در درجه دوم همه مومنین را به این راه حل راهنمایی می کند. و آن ذکر و یاد خداست که آسایش و آرامش و صفای نفس را به انسانها عنایت می کند! یعنی در حقیقت آن چه سبب آرامش انسانها می شود قرآن با صراحت بیان می کند (و من یطع الله و رسوله فقد فاز فوزاً عظیما) در اطاعت از خدا و پیامبر سعادت دنیا و آخرت بدست می آید. پس سعادت دنیا و آخرت و آرامش روحی انسان در ایمان و اطاعت از دستورات خدا و پیامبر است.
بیشترین انسانهایی که از اضطراب و ناراحتی و افسردگی رنج می برند کسانی هستند که از نعمت ایمان محرومند. به همین خاطر پیامبر می فرمایند: (اربع من اعطیهن فقد اوتی خیری الدنیا و الاخرة، لساناً ذاکراً و قلباً شاکراً و بدناً علی البلاء صابراً و زوجة صالحة لا تبغیه خوناً فی نفسها و ماله) چهار چیز است که اگر به انسان داده شود، بهترین نعمت دنیا و آخرت به او داده شده است. و بهترین سرمایه دنیا و آخرت را به همراه دارد.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:اولین نعمت: زبان ذاکر است. (در واقع یکی از داروهایی که می تواند آرامش و آسایش روحی انسان را تضمین کند یاد خداست) (الا بذکر الله تطمئن القلوب) خبر دار! تنها با یاد خدا است که دلها آرام می گیرد. نه با مادیات و با داشتن منازل شیکه و وسیله خوب!.
خداوند متعال در اوصاف اصحاب و یاران پیامبرش می فرماید: (رجال لا تلیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله) آنها انسانهایی بودند که هیچ تجارتی هر چند که منفعت داشته باشد و هیچ داد و ستد و معامله ای آنها را از یاد خدا غافل نمی کرد. یعنی هیچ گاه به خاطر مال و ثروت و منافع بیشتر، نمازشان را به تاخیر نمی انداختند. و قرآنشان را ترک نمی کردند. دستورات خدا را فراموش نمی کردند.
و در آیه دیگر خداوند خطاب به مومنان می فرماید: (یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک، فاولئک هم الخاسرون) ای مومنین! مواظب باشید که مال و ثروت و فرزندان شما را از یاد خدا غافل نکند. چون معمولاً مال و ثروت دنیا، انسان را به طغیان می کشاند. همچنین فرزندان؛ اگر فرزندان صالح نباشند، انسان را به گناه و معصیت وادار می کنند.
خداوند هشدار می دهد، که ای مومنین! مال و ثروت و فرزندان شما را از عبادت و اطاعت و یاد خدا غافل نسازد. که به خاطر آنها دستوری از دستورات خدا را فراموش، یا ترک نمایید. اگر چنین کردید! انسانهای بدبختی خواهی بود هم در این دنیا و هم در آن دنیا. و در آیه دیگر خطاب به پیامبر و همه مومنین می فرماید: (لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا) ای پیامبر و ای مسلمان؛ از هر انسانی که ما قلب او را از یاد خود غافل کردیم اطاعت نکن. آن انسانی که یاد خدا در قلب او نیست در هر منسب و مقامی که باشد، حق اطاعت و پیروی کردن از او را نداردی. آن انسانی که به خاطر گناه ومعصیت از حدود الهی گذشته است و به خاطر پیروی از هوا و هوسهای نفسانی اش، اسیر شیطان شده است هوا و خواهشات بر او غلبه کرده است حق پیروی کردن از او را ندارید.
در آیه دیگر می فرماید: (و من اعرض عن ذکری فان له معیشته ضنکاً و نحشره یوم القیامة اعمی) کسی که از ذکر و یاد من روی گرداند، ما او را به زندگی سختی دچار می کنیم. زندگی که سراسر پریشانی، اظطراب، ناراحتی و رنج و غم و اندوه باشد. در آخرت هم او را نابینا حشر می کنیم. و یکی از کار های مهم شیطان که خدا هم در قرآن از آن یاد می کند: (و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلاة) شیطان انسان را از یاد خدا غافل می کند. یعنی دو تا از کارهای مهم شیطان این است که مومنین را از یاد خدا و نماز خواندن باز می دارد.
پس یکی از نعمتهای بزرگی که نصیب انسان می شود، ذکر و یاد خداست. که بهترین نعمت دنیا و آخرت است.
برای ذکر و یاد خدا حد و مرزی تعیین نشده است. درست است که امر شده بعد از نمازهای فرض 33 مرتبه سبحان الله و الحمدلله و همچنین 44مرتبه لله اکبر بگوییم.
در آیات بسیاری خداوند انسانها را به ذکر کثیر دعوت می کند. (و الذاکرین الله کثبراً و الذاکرات اعد لهم مغفرة و اجراً عظیماً فاذکرونی اذکرکم و اشکروا لی و لا تکفرون) پروردگارت را به کثرت یاد کن. کسانی که خدا را بسیار یاد می کنند خداوند متعال برای آنها مغفرت و پاداش بسیار بزرگی آماده کرده است. خداوند می فرماید: مرا یاد کنید، من هم شما را یاد می کنم، شکر و سپاس مرا به جای آورید، کفر نورزید و کفران نعمت نکنید.
خداوند اوصاف مومنین را چنین بیان می کند. (الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم) آنها کسانیند که در حالت نشستن و دراز کشیدن و در همه حالتها به یاد خدایند. زبانشان با یاد خداوند تره و تازه است. وقتی از پیغمبر خدا سوال می شود که چه عملی از همه اعمال بهتر است؟ فرمودند: (ان تموت و لسانک رطب من ذکر الله) آنقدر مشغول یاد خدا باش که در حالت مردن زبانت با یاد خدا تر و تاره باشد. یعنی در هیچ حالتی یاد خدا را فراموش نکنی. یا در روایتی می فرمایند: (اذا صررتم بریاض الجنة فارتعوا قال: و ما ریاض الجنة؟ قال: حلق الذکر) زمانیکه از کنار باغهای بهشت عبور کردید! از آن بهره بگیرید. سوال شد، باغهای بهشت چیست؟ فرمودند: مجالس و حلقه های ذکر. اینها باغهای بهشت هستند.
درروز قیامت اهل بهشت هم از آن لحظه هایی حسرت می خورند که در دنیا بدون یاد خدا سپری می کرده اند! پیامبر خدا می فرمایند: ( قال رجل ذکر الله خالیً ففاضت غیناء) وقتی می بینند آن مقامها و منزلتهای به خاطر یاد خدا به آنها داده شده، حسرت می خورند که چرا لحظاتی را بدون یاد خدا سپری کرده اند!
یکی از هفت نفری که در روز قیامت زیر سایه عرش الهی قرار می گیرد. انسانی است که در خلوت خدا را یاد می کند و اشکها از چشمانش به خاطر ترس از خدا سرازیر می شود. در روایتی دیگر می فرمایند: ( والذی یذکر ربه والذی لا یذکر مثل الحی و المیت) مثال کسی که یاد خدا را می کند، مانند انسان زنده است، ولو اینکه مرده باشد. چون قلبش زنده است. و کسی که یاد خدا را نمی کند و غافل است، انسان مرده است، و لو اینکه روزی زندگان را می خورد.
در روایت دیگر می فرمایند: (الدنیا ملعونة و ملعون ما فیها الا بذکر الله و ما والاه و عالماً و متعلماً) دنیا لعنت کرده شده است، و هر آنچه که در دنیا هم است لعنت شده! مگر یاد خدا، و آنچه که انسان را به یاد خدا یاری کند، مانند طلب روزی حلال.
یاد خدا عام است، تمام عبادت ها و قرائت قرآن را در بر می گیرد. و آن چه که شبیه عبادت باشد هم در بر می گیرد. و آن کسی که علم دین می آموزد و علم دین را به دیگران می آموزد، اینها مستثنی هستند. بقیه از رحمت خدا دور هستند.
نعمت دوم: قلبی که در برابر نعمتهای مادی و معنوی، شکر و سپاس خدا را به جا آورد. خداوند می فرماید: (لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید) اگر در برابر نعمتهایی که به شما داده ام شکر و سپاس مرا به جا آورید، نعمتهایم را برایتان افزون می کنم، و اگر کفران نعمت کردید و شکر نعمت مرا به جا نیاوردید متوجه باشید که عذاب من بسیار سخت است.
شکر نعمت نعمتت افزون کند ----- کفر نعمت نعمتت از کف بیرون کند.
خداوند در آیه دیگر می فرماید: (من شکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان ربی غنی کریم) هر کس از نعمتهای خدا سپاسگذاری کند، این سود و منفعت سپاسگذاری به خود او بر می گردد، و هر کس که کفران نعمت کند، به خدا ضرری نمی رساند. خدا بی نیاز است. احتیاجی به شکر و سپاس بندگانش ندارد. هر عبادتی که ما انجام می دهیم منفعت آن به خود ما بر می گردد. که همان سعادت دنیا و آخرت است. هر گناهی که انجام می دهیم، ضرر و زیان آن به خود ما بر می گردد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: (ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم و فلها) اگر کار خوبی انجام دادید به نفع خودتان انجام داده اید، و اگر کار بدی هم انجام داده اید، باز هم به ضرر خودتان انجام داده اید. خدا نه به عبادت ما نیاز دارد و نه از گناه و معصیت ما چیزی از پادشاهی او کاسته می شود.
شکر در برابر نعمتهای خدا، فقط نعمتهای مادی نیست، بعنوان مثال تنها چشم را در نظر بگیریم، اگر به یکی از ما ها پیشنهاد شود که تمام ثروت یک کشوری را به شما می دهیم، شما اجازه بدهید که ما چشم شما را در بیاوریم! گمان نکنم که انسان عاقلی حاضر شود، چنین معامله انجام دهند. و این نعمت را از دست بدهد.
شکر و سپاس در برابر بزرگترین نعمت، که نعمت ایمان باشد. ما را به صراط المستقیم هدایت می کند. خداوند به ما نعمت دین عطا کرده است. پیامبر خدا با آن مقامی که دارند وقتی که شبها به عبادت می ایستند پاهای مبارکشان متورم می شود. از ایشان سوال می شود که چرا شما این قدر نفس خود را به مشقت می اندازید؟ در جواب می گویند: ( افلا احب ان اکون عبداً شاکراً) من هم دوست دارم بنده شاکر خدا باشم! من هم می خواهم در برابر این همه نعمتهایی که خدا به من داده خدا را سپاسگذاری کنم.
پیامبراکرم (ص) یکی از راهای سپاسگذاری خداوند را چنین می فرمایند: (انظروا الی من هو اسفل منکم و لا تنظروا الی من هو فوقکم فهو اجدر الا تزدروا نعمة الله علیکم) همیشه به کسی که پایین تر از شما قرار دارد نگاه کنید! نه به کسی که از شما در ردیف بالاتر قرار دارد. نگاه کنید به آن انسانی که نان شب ندارد، اگر شما ناراحتی دارید، نگاه کنید به کسی که در بیمارستان بستری است. به مریضی که در بخش ویژه بستری است. وقتی که انسان به شخص پایین تر از خود نگاه می کند مسلماً خدا را شکر می کند که مثل فلانی نیست.
انسان باید هم از نظر مالی و مادی قانع باشد و به کسانی که در ردیف پایین تر از او قرار دارند نگاه کند و خدا را سپاسگذاری کند.
نعمت سوم: نعمت صبر است پیامبراکرم(ص) می فرمایند: انسانی که در برابر مصیبت ها صبر و شکیبایی از خود نشان به او اجر و پاداش بی حد حساب می دهد.
کلمه صبر بیش از 103 مورد در قرآن ذکر شده به خاطر اهمیت آن، و صبر در حقیقت یکی از صفات بارز انبیاء است. خداوند به پیامبر می فرماید: (فاصبر کما صبراو الوالعزم من الرسل و لا تستعجل لهم) تو هم مانند انبیاء قبل از خودت صبر کن، زیرا مصیبتها در راه دین زیاد است. لذا همانطور که آنها در برابر مصیبتها و مشکلات صبر کردند تو هم صبر کن.
در روز قیامت پاداش همه اعمال انسانها به اندازه عملی که انجام داده است به او داده می شود. الا پاداش انسانهای صابر، کسانی که در برابر مشکلات صبر و شکیبایی از خود نشان داده اند، که حساب و کتابی در آن نیست. تا هفتصد برابر یا بیشتر. صبر در برابر عبادتها بسیار مشکل است. انسان نفسش را بر خلاف میلیش به عبادت وادار می سازد و جلوی نفسش را در برابر خواهشاتش می گیرد و نمی گذارد نفس به خواهشات نامشروعش دسترسی پیدا کند این دشوار است. صبر کردن در این مورد اجر و پاداش زیادی دارد. صبر تکیه گاه مسلمانان است. پیامبر می فرمایند: (عجبا لامر المومن ان امره کله له خیر و لیس ذلک لاحد الا للمومن ان اصابته سراء شکر فکان خیراً له و ان اصابته ضراً صبر فکان خیراً له) من از حال مومن در شگفتم که همه کارهای که انجام می دهد و هر اتفاقاتی که برای او رخ می دهد، برای او خیر است. و این ویژه مومن است. و این برای امتهای گذشته نبوده است! فرمودند: وقتی که خدا به او نعمتی می دهد شکر و سپاس خدا را به جای می آورد و این اجر و پاداش زیادی برای او دارد و وقتی مصیبتی هم به او می رسد، باز هم صبر و شکیبایی می کند، که این هم برای او اجر و پاداش زیادی دارد.
بهترین و بزرگترین پاداش برای صابرین است، کسانی است که دچار مصیبتهای کلان می شوند و در برابر مصیبت از خود صبر و شکیبایی بخرج می دهند. چون مصیبت در ابتدا تحمل آن مشکل است، صبر در وهله نخست بسیار دشوار است. جزع و فزع نکردن سخنان بی ربطی بر زبان نیاوردن خیلی مشکل است و هر لحظه از مصیبت می گذرد تحمل آن آسان تر می شود.
صبر کردن زمانی اجر و پاداش دارد که تحمل آن دشوارتر باشد. در ابتدای مصیبت.خداوند متعال هر کسی را که بیشتر دوست داشته باشد او را به مصیبتی گرفتار می کند.
نعمت چهارم: همسر شایسته است. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: همسر شایسته همسری است که انسان را به عبادت پروردگار تشویق نمایند و از گناه و معصیت باز بدارد.
در صدر اسلام زنان آنچنان ایمانی داشتند که وقتی اعلان جهاد می شد زنها شوهرانشان را به زور وادار رفتن به جهاد می کردند! جهادی که هر لحظه امکان داشت که شخص به شهادت برسد. اما زنها شوهرانشان را تشویق به رفتن به جهاد می کردند. اگر به آنها می گفته می شد که شما چرا مردها را تشویق به جهاد می کنید؟ در جواب می گفتند: از زمانی که ایمان آورده ایم فهمیده ایم که شوهر روزی دهنده نیست! اگر روزی خورنده از بین برود خداوند که روزی دهنده واقعی است زنده و پا برجاست! پیامبر فرمودند: (الدنیا متاع و خیر متاعها المراة الصالحة) دنیا کالایی است وبهترین متاع زن شایسته و مومن است.
در روایتی دیگر پیامبر می فرمایند: (من رزقه الله امراة صالحة فقد اعانه الله علی نظر دینه فلیتق الله فی الشطر الثانی) کسی که خدا همسر صالح و شایسته ای نصیب اوکرده در نصف دین او را یاری کرده و در نصف دیگر باید از خدا بترسد. خیلی از زنها در تاریخ داریم که هنگامی که شوهر از خانه بیرون می رفت برای امرار معاش و طلب روزی زنها سفارش می کردند که ای فلانی مواظب باش که دنبال حرام نروی، ما حاضریم گرسنه باشیم ولی حاضر نیستیم که فردا در آتش جهنم بسوزیم. ما گرسنگی را تحمل می کنیم، ولی تحمل خوردن مال حرام را نداریم.
زن صالح زنی است که شوهر خود را به اطاعت از خدا و دستور خدا وادار کند و او از انجام معاصی باز دارد. متاسفانه امروزه خیلی از زنها هستند که شوهرانشان را وادار به معاصی و حرام می کنند و آنها را وادار به گرفتن وام و ربا و سایر موارد حرام می کنند. عذابها یی که امروزه بر ما نازل می شود به خاطر اعمال ما است.
این چهار نعمتی بود که پیامبر فرمودند: به هر کس داده شود، بهترین نعمتهای دنیا و آخرت به او داده شده است.
اول: زبانی که مشغول ذکر خدا باشد.
دوم: قلبی که در برابر نعمتهای خدا شکر گذار باشد.
سوم: انسانی که در برابر مصیبتها صبر و شکیبایی داشته باشد.
چهارم: همسر صالح و شایسته.
اما بهترین نعمت که می تواند برای انسان آرامش و آسایش را به همراه داشته باشد نعمت ایمان است.

Apr 21, 2008

گناه و عواقب آن


مولانا فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند
قال الله تعالی: (ظهرالفساد فی البروالبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون)
موضوع این هفته در مورد گناه و راهکارهای نجات از عذاب خدا، در دنیا و آخرت است. از ابتدای خلقت آدم علی نبینا و علیه الصلاة و السلام، سنت الهی بر این بوده که خداوند متعال؛ بسیاری از گناهکاران را در دنیا مجازات نماید، تا پند و اندرز و درس عبرتی باشد برای آینده گان. رانده شدن ابلیس از جمع فرشتگان با آن مقام و منزلتی که در بین فرشتگان داشت. بخاطر نافرمانی و سرپیچی او از دستور خدا بود، غرق شدن قوم نوح (ع ) بخاطر نافرمانی کردن ونپذیرفتن دعوت پیامبر خدا بود. هلاک قوم عاد و ثمود، نازل شدن عذاب بر قوم و شعیب، غرق شدن فرعون و لشکریانش در زمین، فرو رفتن گنجای قارون با خودش. همه این داستانهایی که در رابطه با امتهای گذشته در قرآن آمده برای پند پذیرفتن و اندرز گرفتن است.
قرآن کتاب داستان و قصه نیست! این سنت الهی است که ادامه داشته و ادامه خواهد داشت. خداوند متعال می فرماید: (فهل ینظرون الاسنة الاولین، فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا) آیا انسانهای گناهکار و نافرمان انتظار میکشتند که سنت گذشتگان، که همان عذابی که بر امتهای گذشته نازل شده بر آنها هم نازل شود.
آری؛ این سنت و روش خدا است و روش خدا برای مجازات گناهکاران در این دنیا تغییر نکرده و نخواهد کرد. تمام مصیبتهایی که امروز به ما می رسد بر اثر گناه و معصیت است. قرآن به صراحت این موضوع را بیان می کند (و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر) هر مصیبتی که به شما می رسد به خاطر گناه و معصیتی است که انجام داده اید.
خداوند متعال آنقدر نسبت به بندگانش مهربان است که همه گناهکاران را در همه حالتهایی که مرتکب گناه می شوند مجازات نمی کند. بسیاری از گناهان را خدا می بخشد و اگر قرار باشد خداوند متعال در ازای هر گناه و معصیتی که انسان انجام می دهد، انسان را مجازات کند. یک انسان هم در روی زمین باقی نمی ماند. هنگام نزول این آیه پیامبر خدا قسم یاد کردند (ما من خدش عود و لا عثرة قدم و لا اختلاج عرق الا بذنب و ما یعفوا کثر) هر خراشی که در بدن انسان به وجود می آید و هر لغزشی که برای انسان رخ می دهد و هر عرقی که از بدن انسان سرازیر می شود همه اینها بر اثر گناهانی است که انسان انجام داده است.
بسیاری از گناهان را خدا می بخشد و در آیه دیگر می فرماید: (ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون) فساد در خشکی و دریا ظاهر شده است، تفسیری که در مورد فساد مفسرین بیان کرده اند. ظلم، ناامنی، قحطی، گرانی، بی برکتی، شایع شدن بیماریهای لاعلاج و نا شناخته، مرگ و میرهای ناگهانی، از انواع و اقسام این فسادها است.
خداوند می فرماید: این مصیبتها به خاطر اعمال و رفتار خود انسانها است.
چرا خداوند متعال این مصیبتها و عذابها را نازل می کند و عده ای را در دنیا دچار این مصیبتها و عذابها می کند؟
خداوند می گوید: تا اینکه انسانهای گنهکار کیفر بعضی از اعمالشان را بچشند. تا کیفر اعمالشان را ببینند و دست از عمال زشتشان بردارند و طرف اصلاح برگردند و بفهمند، که انسان برای عیاشی و گناه و معصیت و خوردن و خوابیدن آفریده نشده. لذا فقط برای تنبیه و آگاه کردن انسان خداوند متعال عده ای را عذاب می کند یا در منطقه ای زلزله می آورد و عده ای از بین می روند تا در مناطق دیگر با شنیدن این خبر درس عبرت بگیرند. انسان یک وظیفه بسیار مهمی بر عهد دارد و آن عبودیت الله است.
خداوند می فرماید: (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم) ما سرنوشت هیچ قومی و جامعه ای و گروه و هیچ انسانی را تغییر نمی دهیم تا زمانی که خود انسان در سرنوشت و اعتقادات خود تغییر ایجاد نکنند؛
انسان امروزه به جای حق باطل را انتخاب می کند و به جای عدالت ظلم را و به جای امانت خیانت را و به جای راستی دروغ را پیشه خود قرار می دهد، به جای حلال، حرام را انتخاب کرده! وقتی انسان در رفتار و گفتار و کردار خود تغییر ایجاد کند. خداوند هم سرنوشت آنها را دگرگون می کند. اگر غنی هستند آنها را فقیر می کند، اگر عزت دارند آنها را خوار می کند و ثروتی و سلامتی که به آنها داده از آنها می گیرد و آنها را به بیماریها و بلاهای مختلف مبتلا می کند.
تغییر در دنیا، اجتماعی است. بر خلاف آخرت که مجازات انفرادی است. یعنی در آخرت هیچ انسانی به جای انسان دیگر، یا به خاطر انسان دیگر، مجازات نمی شود. در قیامت قانونش با دنیا فرق می کند. خداوند می فرماید: ( الا تزرو وازرة وزر اخری و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری) هیچ انسانی بار گناه دیگری را بدوش نمی کشد، پدر اگر فاسق و فاجری است، ربطی به فرزند ندارد. و بالعکس هر کسی ضامن اعمال خودش است. و هر کسی سعی و تلاشی که در دنیا انجام می دهد نتیجه اش را در آن دنیا می بیند. یعنی هر کسی خودش ضامن بار گناه هانش است!
اما در دنیا چنین نیست. عده ای هستند که گناهکارند اما در عوض عده ای دیگر هستند که عابدند و مرتکب گناه و معصیت نمی شوند اما جلوی انسانهای گناه کار را نمی گیرند. می گویند به ما چه که فلانی نماز نمی خواند و روزه نمی گیرد و مرتکب گناه و معصیت می شوند، به من ربطی ندارد! به قول عامه که بعضی ها می گویند: عیسی به دین خود موسی به دین خود! من را که در قبر فلانی نمی گذارند!. این حرفی است که بعضی انسانهای نادان و جاهل به زبان می آورند.
وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر بر عهده تمام انسانها است. خداوند می فرماید: (و اتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصة و اعملوا ان الله شدید العقاب) از عذاب خدا بترسید! وقتی که عذاب خداوند نازل می شود زلزله ای می آید یا خشکسالی می شود یا طوفان می شود. تنها انسانهای گناه کار را فرا نمی گیرد. بلکه تمام انسانهایی که در جامعه وجود دارند و سکوت کرده اند را هم در بر می گیرد. انسان مسلمان هر گاه در جامعه ای که زندگی می کند، وظیفه اش را انجام دهد، هیچ گاه مجازات نمی شود.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (ان الله لا یعذب العامة بعمل الخاصة، حتی یروا المنکر بین ظهرانیهم و هم قادرون علی ان ینکروه فلا ینکروه فاذا فعلوا ذلک عذب الله العامة و الخاصة) خداوند هیچگاه به خاطر اعمالی که بعضی انسانهای جاهل انجام می دهند، بعضی دیگر را مجازات نمی کند، بشرطی که انسانهای خوبی باشند که جلوی خلافکاران بگیرند و آنها را از انجام اعمال خلاف باز دارند. اما وقتی که انسانها یی در یک جامعه مرتکب گناه و معصیت می شوند و عده ای دیگر شاهد بر این اعمال هستند و این گناهان را می بینند، اما کاری به کار آنها ندارند در حالی که توانایی مقابله با آن را هم دارند، چه با دست، چه با زبان و پند و اندرز و نصیحت می توانند جلوی منکرات را بگیرنند ولی این کار را نمی کنند در این صورت ایت که پیامبر می فرمایند: خداوند متعال زلزله ای ایجاد می کند که همه را از بین می برد.
پیامبر خدا فرمودند: (یکون فی اخر هذه الامة خسف و مسخ و قذف، قالت: قلت یا رسول الله انهلک و فینا الصالحون قال نعم اذا ظهر الخبث) در آخر الزمان بر این امت بلاهای مختلفی نازل می شود. حضرت عایشه سوال کردند آیا در آن زمان ما هلاک می شویم در حالی که در بین ما انسانهای صالح و شایسته ای هم وجود دارند؟ پیامبر فرمودند: بله! هنگامی که فساد گناه و معصیت و بی بند و باری در جامعه رواج پیدا کند و دیگران هم ساکت باشند. این عذابها بر آنها نازل می شود. به همین خاطر پیامبر قسم یاد می کنند (و الذی نفسی بیده لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنکر اولیو شکن الله ان یبعث علیکم عذاباً من عنده ثم لتد عنه فلا یستجاب لکم) قسم به آن ذاتی که نفس من در ید قدرت او است؛ امر به معروف و نهی از منکر کنید و این وظیفه خود را ترک نکنید. اگر این وظیفه را ترک کردید و گفتید که فقط کار علما است که تبلیغ کنند، به ما ربطی ندارد و از زیربار این مسئولیت شانه خالی کردید. به عذاب خداوند گرفتار خواهید شد. چون شما بهترین امت هستید که وظیفه امر به معرف و نهی از منکر را بر عهده دارید، این وظیفه گروه بخصوصی نیست که خودمان را بی تفاوت بگیریم. فرمودند: اگر اینها سکوت کردند و امر به معروف و نهی از منکر نکردند. خداوند متعال: عذابی برای آن جامعه و قوم می فرستند و آن موقع همه اشک می ریزند و دست بلند می کنند و الله الله می کنند و می گویند: خدایا دعای ما را قبول کن! ولی خدا دعای آنها را قبول نمی کند. زیرا یکی از شرایط قبول شدن دعا این است که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را به خوبی انجام دهیم. خداوند متعال به حضرت جبرئیل وحی می فرستد: (قال اوحی الله عزوجل الی جبرئیل علیه السلام ان اقلب مدینة کذا و کذا فقال یا رب ان فیهم عبدک فلانا لم یعصک طرفة عینی قال فقال اقلبها علیه و علیهم فان وجهه لم یتمعر فی ساعة قسط) ای جبرئیل برو فلان آبادی را با تمام ساکنین آن هلاک کن و از بین ببر! جبرئیل می آید که دستور خدا را اجرا کند، می بیند که فردی از اولیاء الله در این شهر یا روستا است، انسانی که یک چشم بر هم زدن هم نافرمانی خدا را نکرده است. برمی گردد به محضر خدا و کسب تکلیف می کند که یک انسانی در این شهر است که یک چشم بر هم زدن هم نافرمانی نکرده است. آیا او را هم هلاک کنم یا نجات دهم؟ خداوند می گوید: برو اول همین بنده را هلاک کن! زیرا او فقط به فکر نجات خود بوده است. در برابر این همه گناه و معصیت که در آن جامعه انجام می شده خم به ابرو هم نمی آورده و ذره ای هم ناراحت نمی شده است. درست است که تکالیفش را انجام داده و گناه و معصیت نکرده، اما همین بی تفاوتی در برابر انسانهای معصیت کار، گناه بزرگی است، و سزاوار است که او هم هلاک شود.
گناه در همین دنیا اثرات منفی برای انسان دارد. پیامبر (ص ) می فرمایند: (جزاء المعصیة الوهن فی العبادة و الضیق فی المعیشة و النقص فی اللذة) یکی از کیفرهای گناه و معصیت این است که انسانها را در برابر عبادتها بی رغبت می کند و انسان هیچ رغبتی برای عبادت ندارد . اگر نماز می خواند، با تنبلی است.
دومین اثر: تنگدستی و از بین رفتن برکت در خانواده است. یک انسان گناه کار و معصیت کار امکان دارد پول و ثروت زیادی داشته باشد، و دچار عذاب نشود، اما متطمئن باشید که از عمر و زندگی و مال و ثروتی که دارد، هیچ لذتی نمی برد.
شب و روز غم و ناراحتی و فکر، او را عذاب می دهد. شب و روز در این فکر است که چگونه آسایش و راحتی را از دیگرانسانها سلب کند.
انسانی میلیاردراست، اما آسایش و راحتی ندارد. این بزرگترین عذاب است که از آن زندگی و ثروتش هیچ بهره ای نمی برد. عمرش بی برکت است، و زود می میرد، اگر زود هم نمیرد هیچ بهره و لذتی از عمرش نمی ببرد.
بعضی از گناهان آنقدر بزرگ هستند که خداوند متعال علاوه بر عذابی که در آخرت برای این انسانها در نظر گرفته، در همین دنیا هم آنها را مجازات می کند.
پیامبر خدا می فرمایند: (قال: ما ظهر الغلول فی قوم الا القی الله فی قلوبهم الرعب و لافشا الزانی فی قوم الا کثر فیهم الموت و لا نقص قوم المکیال و المیزان الا قطع عنهم الرزق و لا حکم قوم بغیر حق الا فشا فیهم الدم و لا ختر قوم بالعهد الا سلط علیهم العدو) یکی از گناهانی که در همین دنیا مجازات دارد، رواج خیانت در جامعه است. و اگر جلوی انسانهای خیانت کار گرفته نشود، خداوند متعال ترس و وحشت را بر آن قوم مستولی می کند. و اگر بی عفتی در جامعه رواج پیدا کند و دیگران بی تفاوت باشند، مرگ و میرهای ناگهانی زیاد می شود. شخص صحیح و سالم شب می خوابد، صبح اعلام تشیع جنازه ش می شود. اگر در جامعه ای کم فروشی، فریب کاری و خیانت رواج پیدا کند. خداوند متعال: روزی آن جامعه را قطع می کند. اگر در یک جامعه ای به حکم خدا و مطابق با دستورات خدا و شریعت، قضاوت نشود. در آن جامعه خون ریزی زیاد می شود. جنگهایی رخ می دهد که انسانهای زیادی کشته می شوند. و اگر در یک جامعه ای عهد و پیمان شکنی رواج پیدا کند و جلوی آن هم گرفته نشود. خداوند متعال دشمن را بر آن جامعه و قوم مسلط می کند.
اما راه و چاره چیست؟ انسانی وجود ندارد که مرتکب گناه و معصیت نشود. جز انبیاء که معصومند! همه انسانها به مقتضای نفسی که دارند مرتکب لغزش و خطاء می شوند. راه و چاره چیست؟
الاج آن توبه است. خداوند متعال می دانسته که انسان مرتکب گناه و معصیت می شود. بر همین اساس بر مومنین توبه را واجب کرده است.
خداوند به همه مومنین خطاب می کند: (وتوبوا الی الله جمعیاً ایها المومنون، لعلکم تفلحون) ای مومنان به سوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید. چون هیچ کس نیست که بگوید من گناه نکرده ام!. پیامبر خدا که یک لحظه از یاد خدا غافل نبودند برای تعلیم دیگران که انسانها فکر نکنند که توبه مسئله کم اهمیتی است. می فرمایند: (قال یا ایها الناس توبوا الی الله فانی اتوب الیه الیوم ماة مرة) ای مردم توبه کنید من پیامبر که معصومم و گناهی ندارم روزی بیش از صد مرتبه توبه می کنم. توبه کردن یکی از راههائی است که انسان را پاک می کند و به منزل مقصود که قرب الی الله است، می رساند.
گناه انسان را از خدا دور و از راه مستقیم منحرف می سازد. گناه انسان را از رسیدن به منزل مقصود که رسیدن به خدا است دور می کند.
توبه هدیه ای است از طرف خدا و مظهر رحمت خدا است، برای بندگان گنهکار. انسانی که توبه کرده است می تواند به خدا برگردد. خداوند برای بنده گناه کار راه بازگشتی هم گذاشته، خدا می فرماید: (قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً انه هو الغفور الرحیم) ای بندگان من ای کسانی که در گناه و معصیت، زیاده روی کرده اید. از رحمت خدا ناامید نباشید. درهای رحمت خدا شبانه روز بروی انسان باز است و خداوند آنقدر توبه کنندگان و انسانهای پاک را دوست دارد و آنقدر از توبه بندگان خوشحال می شود که اگر گناهکار بداند که خدا چقدر از توبه او خوشحال می شود یک لحظه از توبه کردن غافل نمی شود.
در روایت آمده که شخصی در بیابانی با شتر سفر می کرد، بعلت دوری راه و دشواری مسیر، می رود زیر سایه درختی دراز می کشد تا استراحت کند، بر اثر خستگی می خوابد. وقتی از خواب بیدار می شود. می بیند که اثری از شتر نیست. این طرف و آن طرف هر جایی که امکان دارد می گردد ولی شترش را پیدا نمی کند. تشنگی و گرسنگی بر او غلبه می کند در حالت احتضار و مرگ قرار می گیرد، دراز می کشد و چشمانش را می بندد و بعد از چند لحظه که چشمانش را باز می کند، می بیند که شتر همراه با تمام وسایل بالای سرش ایستاده است. از فرط خوشحالی به جای اینکه بگوید: خدایا تو پروردگار منی و من بنده تو؛ اشتباها می گوید: خدایا تو بنده من و من پروردگار تو هستم.
پیامبر می فرمایند: انسانی که توبه می کند و به درگاه خدا بر می گردد. خدا از این انسان هم خوشحالتر می شود.
آیا توبه فقط با زبان کافی است؟ خیر! توبه شرایطی دارد. اولا: انسان وقتی مرتکب گناهی می شود. باید فوراً پشیمان شود و اظهار ندامت کند. در خلوت خودش را ملامت کند وجدانش را قاضی قرار دهد و خود را محاکمه نماید و تصمیم بگیرد که بعد از آن گرد گناه نگردد.
دوم: اینکه گناهی را که انجام داده با اعمال صالح جبران کند. همان طور که خداوند متعال می فرماید: (ان الحسنات یذهبن السیئات) نیکی ها بدی ها را از بین می برد. بر همین اساس خداوند بعد از توبه، ایمان و عمل صالح را مطرح می کند. (الا من تاب و آمن و عمل صالحاً) می بایست بعد از توبه کردن، ایمان و عملش را با توبه کردن تجدید کند. مگر انسان وقتی گناه می کند در ایمان انسان نقصی ایجاد می شود؟ آری! حدیثی از پیامبر است که می فرمایند: (لا یزنی الزانی حین یزنی و هو مومن و لا یشرب الخمر حین یشربها و هو مومن و لا یسرق السارق حین یسرق و هو مومن) انسانی که زنا می کند در حالت زنا مومن نیست. انسانی که شراب می خورد در حالت شرب خمر، مومن نیست. انسانی که دزدی می کند در حالت دزدی، مومن نیست.
محدثین در تفسیر این حدیث می گویند: منظور از مومن نیست، یعنی ایمانش کامل نیست. این طور نیست که کافر می شود. اگر در حالی که گناه کبیره ای را انجام می دهد اعتقادی به حلال بودن آن داشته باشد در آن صورت مطلقاً کافر است.
اما اگر گناه می کند ولی اعتقاد دارد که آن گناه است و کار بسیار زشتی است. در صورت پیامبر(ص) می فرمایند: در ایمانش خدشه وارد شده ولی ایمانش از بین نرفته است. که برای برگرداندن ایمانش توبه لازم است.
که در اینجا باز هم توبه، تنها کافی نیست. بلکه برای جبران آن، ایمان و عمل شایسته لازم است.
موانعی که انسان را از توبه کردن باز می دارند عبارتند: 1- آرزوهای طولانی است. و فکر می کند که سالها عمر می کند. شاعر عرب می فرماید:
تزود من التقوی فانک لا تدری - - - - - - اذا جن اللیل هل تعیش الی الفجر
فکم من صحیح مات من غیر علة ------- -- و کم من سقیم عاش دهرا الی دهر
(تقوا پیشه کن و دستورات خدا را انجام بده و از گناه بپرهیز آیا تو می دانی که شب که فرا می رسد تا صبح زنده خواهی بود چقدر انسانهای صحیح و سالمی هستند، که شب می خوابند و صبح می میرند، و چقدر انسانهای بیماری هستند که شما فکر می کنید امروز و فردایی می میرند، ولی سالها زنده می مانند.)
دومین مانع توبه: کوچک شمردن گناه است، بعضی از گناهان به نظر ما خیلی کوچک است، ولی در حقیقت گناه بزرگی می باشند. پیامبر اکرم می فرمایند: (ایاکم و محقرات الذنوب فانهن یجتمعن علی الرجل حتی تهلکه) از گناهان صغیره که به نظر شما خیلی کوچک است بپرهیزید. چون همین گناهان کوچک هستند که جمع می شوند و انسان را نابود می کنند. پیامبر (ص) می فرمایند: (المومن یری ذنبه کالجبل یخاف ان یقع علیه و المنافق یری ذنبه کذباب وقع علی انفه فقال هکذا هکذا) از ویژگیهای شخص مومن این است که وقتی گناه کوچکی انجام می دهد آنرا آنچنان بزرگ تصور میکند، مانند کوهی در ذهنش ترسیم می شود که هر آن احتمال دارد بر سرش سقوط کند.
اما منافق گناهش را مانند مگسی می بیند که روی بینی اش نشسته است و با یک دست تکان دادن او را از خود دور می سازد. یعنی در نظرش بی اهمیت جلوه می کند.
شخص مومن نباید گناه را کوچک بشمارد. و نباید فکر کند این گناه کوچکی است. و اهمیتی ندارد. خیلی ها هستند که به خاطر همین گناهان کوچک، در این دنیا و هم در آن دنیا مجازات می شوند.
مانع سوم: تکیه بر عقل و بخشش خداست. گناه می کند و می گوید: خدا مهربان و بخشنده است و خدا من را می بخشد. این سخن و فکر و اندیشه یهود است. یهود گناه می کردند، حرام می خوردند، کتاب خدا را تغییر می دادند، وقتی به آنها گفته می شد، چرا این کارها را می کنید؟ می گفتند: خدا بزرگ و مهربان است! و ما را می بخشد. این اندیشه و فکر، راه وسوسه شیطان را هموار می کند. و انسان را بر گناه جری می سازد. خداوند می گوید: (نبی عبادی انی انا الغفور الرحیم و ان عذابی هو العذاب الالیم) ای پیامبر به بندگان من بگو! فقط به رحمت من تکیه نکنند که هرگاه، گناهی انجام دهند و مرتکب معصیتی بشوند. بگویند خدا بخشنده و مهربان است! و می بخشد. خداوند می گوید: من بخشنده و مهربانم ولی جنبه دیگری را هم در نظر بگیرند و آن اینکه این را هم بدانند که عذاب من هم بسیار درناک است.
و دیگر اینکه رحمت خدا شامل همه نمی شود، بلکه فقط شامل حال نیکوکاران می شود (ان رحمت الله قریب من المحسنین ) انسان مسلمان باید هم به رحمت خدا داشته باشد و هم از عذاب خدا بترسد. (یرجون رحمته و یخافون عذابه)
شخص مسلمان باید تلاش کند که این موانع را از سر راه خود برداریم و هر وقت شیطان او وسوسه کرد و فریب داد. فوراً پشیمان شود و به درگاه خدا توبه کند. چرا که توبه تنها راه رسیدن به خدا است.

Apr 11, 2008

خشم و غضب


مولانا فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند

الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین

موضوعی که برای این جلسه در نظر گرفته شده درباره خشم و غضب است. این صفت برای بسیاری از انسانها گرفتاری بوجود می آورد. لذا پیرامون این موضوع مطالبی عرض خواهد شد.

خداوند متعال در آیات مختلفی مومنین را به عفو و گذشت، و فرو بردن خشم و غضب تشویق می کند؛ آیه ای که در ابتدای جلسه تلاوت شد، خداوند متعال صفات انسانهای پرهیزگار و متقی را بیان میدارد و می فرماید: انسانهای پرهیزگار و متقی کسانی هستند که در رفاه و آسایش و صحت و سلامتی و در ناز و نعمت انفاق می کنند. همچنین در تنگدستی و رنج و گرفتاری.

در تمام حالات در راه خدا انفاق می کنند. و اینان کسانی هستند که خشم و غضب خود را فرو می خورند و از تقصیر دیگران می گزرند. با وجود اینکه توانایی انتقام گرفتن را دارند، اما گذشت می کنند.

این ها انسانهای نیکوکار هستند و خدا هم نیکوکاران را دوست دارد. و در آیه دیگر خداوند می فرماید: (فاعف عنهم و اصفح ان الله یحب المحسنین) ای پیامبر آنها را ببخش و عفو کن، چون گذشت نشانه انسانهای نیکوکار است. و خداوند متعال هم انسانهای نیکوکار را دوست دارد و پیامبر هم بخاطر اهمیت این موضوع در مناسبتهای مختلف یاران خود را به فرو بردن خشم و غضب سفارش می کند.

شخصی نزد رسول خدا آمد و عرض کرد (اوصنی فقال لا تغضب) مرا نصیحت کنید ای رسول خدا؟ پیامبر خدا سه مرتبه فرمودند: (لا تغضب) نصیحت من این است که خشم نکن. وقتی عصبانی و خشمگین می شوی خشمت را فرو ببر. و در مناسبتی دیگر شخصی از پیامبر سوال می کند (ماذا یباعدنی من غضب الله فقال لا تغضب) چه چیز مرا از خشم و غضب خدا دور می کند؟ پیامبر در جواب فرمودند: عصبانی نشو و غضب نکن. باز در مکانی دیگر شخصی از پیامبر سوال کرد (دلنی علی عمل یدخلنی الجنة فقال لا تغضب) ای رسول خدا مرا راهنمایی کنید به عملی که اگر انجام دهم، وارد بهشت شوم؟ پیامبر فرمودند: خشمگین مشو خشمت را فرو ببر. شخصی دیگر رو به روی پیامبر می ایستد و سوال می کند (ای العمل افضل؟ فقال حسن الخلق) کدام عمل از همه بهتر است؟ پیامبر می فرمایند: (حسن الخلق) و باز در سمت راست پیامبر می ایستد و همان سوال را میپرسد! باز پیامبر می فرمایند (حسن الخلق) مرتبه سوم از سمت چپ پیامبر می ایستد و سوال می کند که چه عملی از همه برتر و نیکوتر است؟ پیامبر می فرمایند: (حسن الخلق و هو الا تغضب ما استطعت) می فرمایند: اخلاق نیکو. و اخلاق نیکو این است که تا می توانی جلوی خشم و غضبت را بگیر. یعنی پیامبر خدا اخلاق نیکو را در یک جمله خلاصه می کند و آن این که انسان بتواند موقعی که خشمگین می شود جلوی خشم و غضبش را بگیرد.

فرو بردن خشم و غضب یکی از شاخه های مکارم اخلاق است که پیامبر می فرمایند: (بعثت لا تمم مکارم الاخلاق) مبعوث شده ام تا اینکه اخلاق کریمه را کامل کنم.

روز قیامت منادی خدا در بین مخلوقات ندا می دهد (من کان له علی الله اجر فلیقم فلا یقیم الا العافون عن الناس) هر کس امروز نزد خدا اجر و پاداشی دارد برخیزد! در آن جمعیت عظیم میدان محشر کسانی بلند می شوند که در دنیا خشم و غضب خود را فرو برده اند و دردنیا دیگران را مورد عفو قرار داده اند. پیامبر این آیه را تلاوت می فرمایند: (فمن عفا و اصلح فاجره علی الله) کسی که ببخشد و در راه اصلاح پیش قدم شود، اجر و پاداش او بر خداست. اگر کسی هنگام عصبانیت و ناراحتی در حالی که توان انتقام گرفتن را دارد، اما خشمش را فرو می برد و انتقام نمی گیرد و جلوی زبانش را می گیرد و فحش و دشنام نمی دهد و جلوی دستش را می گیرد و کسی را اذیت نمی کند خداوند متعال می فرماید: اجر و پاداش او نزد من است .

خداوند متعال بنا بر حکمتی در فطرت انسانها، امیال و غرایز و کشش هایی قرار داده که یکی از این امیال و غرایز که در فطرت هر انسانی وجود دارد، خشم و غضب است، و دیگری شهوت است.

خشم و غضب در همه جا هم ناپسند نیست! خداوند متعال این خصلت را در انسان قرار داده که انسان بتواند در جای مناسب از خودش و از مقدسات دینی و از ناموسش دفاع کند. به همین خاطر خداوند متعال خشم و غضب مومنین را نسبت به کفار ستایش می کند و می فرماید: (محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم) محمد (ص ) رسول خدا است، کسانی که با پیامبر هستند، یعنی یاران و اصحاب پیامبر بر کفار بسیار شدید خشمگین هستند! هیچگاه در مقابل کفار از خودشان نرمی نشان نمی دهند. اما در بین خودشان بسیار مهربانند.

در مقابل کفار و اهانت به مقدسات اسلام و اهانت به مقدسات دین خشمگین شدن دلیل بر قوی بودن ایمان مومن است. مومن باید در مقابل اهانت ها عصبانی شود و دفاع کند. چون اگر انسان عصبانی نشود نمی تواند از خود و مقدساتش دفاع کند. دفاع از ناموس و عصبانی شدن و غیرت، نشانه ایمان قوی است.

مومن باید در برابر ناموسش غیرت داشته باشد و بیتفاوت نباشد! به همین خاطر پیامبر خدا می فرمایند: (لن یدخل الجنة دیوث، قالوا ما الدیوث یا رسول الله؟ قال: الذی لا یغار علی اهله) پیامبر می فرمایند: دیوث به بهشت داخل نمی شود! سوال شد دیوث چه کسی یا رسول الله؟ فرمودند: کسی که در برابر ناموس خود غیرت ندارد. کسی که همسرش آرایش غلیظ می کند، لباس چسبان و بدن نما می پوشد و از خانه خارج و به بازار و خیابان و یا به مجلسی می رود؛. که در آن جا افراد نامحرم وجود دارند. شوهر این حالتها را مشاهده می کند ولی ناراحت نمی شود. این شخص دیوث است و وارد بهشت هم نمی شود.

جوانی که در شب اول تشکیل خانواده، که در حقیقت هر انسان در شب اول باید خدا و پیامبر را از خودش راضی کند تا زندگی سعادتمندی داشته باشد. لباس بدن نمای عروس را به تن همسرش می پوشاند، لباسی که آنچنان مبتذل است که قسمت اعظم از بدن آن عریان و هویدا است. بعضی جوانهای بی غیرتی که پیامبر می فرمایند: به بهشت داخل نمی شوند، این جوانها هستند که شب اول زندگیشان همسرشان را با این لباسهای مبتذل جلوی ماشین سوار می کنند و عده ای از جوانهای عذب، با موتور و ماشین دور و بر ماشین عروس می روند و دید می زنند. این ا نسان بی غیرت است. ای جوان! آیا بهتر نیست زمانی همسرت را به خانه ببری که خیابانها خلوت باشد و کسی ناموست را نبیند؟

از شما جوانان می پرسم آیا وقتی که به بازار می روید تا خرید کنید، یک جنسی آکبند شده که تا به حال باز نشده و کسی آنرا استفاده نکرده را می خرید یا جنسی که باز شده و دست دوم وسوم و چهارم است را می خرید؟

پس مشخص شد همان طور که هر چیزی در جای خودش و در وقت و مکان خودش خوب و پسندیده می باشد. خشم و غضب هم در وقت و جای خودش مطلوب و پسندیده است. اما نباید از حد معمول تجاوز کند. که در این صورت نتیجه برعکس می شود.

شهوت و غرایز و امیال انسان هم همین طور هستند، به همین خاطر اسلام برای مهار کردن کشش های درونی انسان که غرایز و شهوت باشند، قانونی وضع کرده تا انسان با پیروی از این قانون الهی بتواند بر غرایز خودش تسلط داشته باشد.

اگر انسان خدای ناکرده مغلوب شهوت و غرایزش قرار گیرد، آن وقت تبدیل به یک حیوان درنده می شود، اما در لباس انسان. به همین خاطر پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (من کظم غیظاً و هو قادر علی انفاذه ملا الله جوفه رضا او امنا و ایمانا) انسان خشمگینی که توانایی انتقام گرفتن را دارد، خشمش را فرو می برد وجلوی زبان و دستش را می گیرد. خداوند متعال قلب او را مملو از ایمان و آرامش می کند. قلب او را پر از رضایت و خشنودی الله می کند.!

امروز ما چقدر دچار بدبختی هایی متفاوتی در جامعه هستیم! انسانهایی که هم برای خودشان بدبختی به وجود می آورند و هم برای دیگران. به خاطر این که نمی توانند جلوی خشم و غضب خودشان را بگیرند.

در روزنامه ها می خوانیم که بخاطر کوچکترین دشنامی، دعواهای بزرگ بوجود می آید. طرف مقابل تاب مقاومت ندارد و با چاقو طرف را از پا در می آورد و می کشد. هم خانواده مقتول عزا دار شده اند و هم خودش باید پای چوبه دار برود و خانواده خود را عزا دار نماید. بخاطر اینکه هنگام عصبانی شدن نتوانسته جلوی خشمش بگیرد و بر خود مسلط شود! اگر خشمش را فرو می برد و بر خود مسلط می شد، چنین اتفاقی رخ نمی داد.

چقدر انسانهای هستند که موقع عصبانی شدن همسرشان را سه طلاقه می کنند! بعد که به حالت عادی بر می گردنند، هیچ راهی برای ادامه زندگی مشترک شان وجود ندارند و به دنبال چاره ای می گردند. اما کار از کار گذشته و هیچ راه برگشتی برای شان وجود ندارد. بهانه می کنند که در آن هنگام عصبانی بودم که زنم را سه طلاقه کردم!.

خوب مرد حسابی اگر تو عقل داری هیچ کس در حالت عادی زنش را طلاق نمی دهد این همه سفارش که برای فرو بردن خشم و غضب شده به همین خاطر است که انسان موقع عصبانیت جلوی زبانش را رها نکند به همین خاطر وقتی پیامبر از یارانشان سوال می کردند که پهلوان چه کسی است صحابه عرض کردند آن انسانی که رقیبهایش را در میدان کشتی بر زمین می زند و هیچ وقت مغلوب نمی شود آن پهلوان است پیامبر فرمودند خیر فرمودند (لیس الشدید بالصرعة انما الشدید الذی یملک نفسه عند الغضب ) پهلوان کسی نیست که رقیبش را بر زمین می زند پهلوان آن انسانی است که هنگامی که عصبانی و ناراحت می شود جلوی نفسش را می گیرد و جلوی زبانش را می گیرد فحش و دشنام و بد و بیراه نمی دهد جلوی دستش را می گیرد پس خشم و غضب وسوسه ای از طرف شیطان است که پیامبر راه معالجه آن را بیان کرده اند روزی دو نفر با هم حرفهای زشتی را رد و بدل می کردند یکی از آنان عصبانی و ناراحت و قرمز شده بود بعد پیامبر به آنجا رسیدند و حالت آن شخص را دیدند فرمودند (انا اعلم کلمة لو قالها لذهب عنه الغضب لو قال اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ) اگر من یک کلمه ای را به شما بگویم و شما بر زبان جاری کنید این خشم و غضب شما را فرو کش می کند فرمودند که بگویید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم یعنی در واقع به آیه قرآن اشاره فرمودند ( و اما ینزغنک من الشیطان نزع فاستعذ بالله ) که خشم و غضب یکی از وسوسه های مهم شیطان است اگر شیطان در دلهایتان وسوسه ایجاد می کند خداوند می گوید فورا به خدا پناه ببرید فرمودند (قال الغضب من الشیطان و الشیطان خلق من نار و انما تطفا النار بالماء فاذا اغضب احدکم فلیتو ضا) خشم و غضب از طرف شیطان است و شیطان هم از آتش آفریده شده است و آتش هم با آب خاموش می شود لذا شما وقتی عصبانی شدید فوراً بروید وضو بگیرید عصبانیت شما برطرف می شود یا فرمودند (قال اذا غضب احدکم و هو قائم فلیجلس فان ذهب عنه الغضب و الا فلیضطجع ) اگر عصبانی شدید در حال ایستادن بودید بنشینید و یا اگر نشسته اید دراز بکشید حاتلت خود را تغییر دهید خشم و غضب صفتی است که انسان را از عدالت باز می دارد به همین خاطر پیامیر سفارش می کنند (و لا یقضین حکم دینی اثنین و هو غضبان ) وقتی قاضی عصبانی است حق قضاوت را ندارد چون در آن زمان قضاوت او عادلانه نخواهد بود این نوع قضاوت قضاوت ناحقی خواهد بود پیامبر موقع عصبانی چه کار می کردند حضرت انس بن مالک می فرمایند من ده سال خادم رسول خدا بودم هیچ گاه پیامبر من را در کاری که انجام نمی دادم نمی گفتند که چرا انجام ندادی و اگر انجام می دادم نمی گفتند که چرا انجام دادی حتی فرمودند در این مدت ده سال پیامبر کوچکترین کلمه ای که باعث آزار و اذیت من شود به زبان نیاوردند روزی یک اعرابی که تازه مسلمان شده بود و هیچ شناختی نسبت به پیامبر و خدا نداشت در محضر پیامبر بود پیامبر اموال غنیمتی که در جنگ بدست آورده بودند بین مردم تقسیم می کردند این شخص خطاب به پیامبر گفت (هذه قسمةها ارید بها وجه الله فتقیر وجه رسول الله و قال رحم اخی موسی لقد اوذی اکثر من هذا فصبر ) ای رسول الله این تقسیم شما عادلانه نیست پیامبر رنگشان متغیر شد عصبانی و ناراحت شدند و فرمودند خدا رحمت کند برادرم موسی را که از این بیشتر اذیت شد ولی صبر کرد با این کلمه قضیه تمام شد یا روزی کنیزی پیامبر را عصبانی و ناراحت کرد پیامبر فرمودند (والله لو لا القصاص یوم القیامة لا وجعتک بهذا السواک ) اگر قصاص در روز قیامت نمی بود من با این مسواک تو را می زدم در زمان حضرت عمر شخصی شراب خورده بود حضرت عمر او را گرفتند که تنبیه کنند شروع کرد به دشنام دادن حضرت عمر هم او را رها کردند بعد اطرافیان عرض کردند ای امیر المومنین این شخص علاوه بر اینکه شراب خورده بود شما را هم دشنام داد باز شما او را رها کردید حضرت عمر فرمودند اول می خواستم بخاطر خدا او را شلاق بزنم اما حالا با فحش دادن من را ناراحت کرد اگر در این حالت من او را کتک بزنم و نفسم را از خودم راضی کرده ام یکی از علما وقتی یک نادانی او را دشنام می دهد ساکت هستند و چیزی نمی گویند اطرافیان می گویند چرا ساکت هستید و چیزی نمی گویید او به اطرافیان می گوید من سوالی از شما دارم اگر بلانسبت شما را سگی گاز بگیرد شما هم او را گاز می گیرید نادان است اگر به این طریق مرا گاز می گیرد نباید من هم جواب او را بدهم کسانی که خشم خود را فرو می برند محبوبان خدا هستند و انسانهای نیکوکار هستند و خدا هم این انسانها را دوست دارد پس سعی کنیم که موقع خشم و غضب خشم و غضب خود را فرو ببریم چون در غیر این صورت پشیمان شدن سودی ندارد