Apr 21, 2008

گناه و عواقب آن


مولانا فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند
قال الله تعالی: (ظهرالفساد فی البروالبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون)
موضوع این هفته در مورد گناه و راهکارهای نجات از عذاب خدا، در دنیا و آخرت است. از ابتدای خلقت آدم علی نبینا و علیه الصلاة و السلام، سنت الهی بر این بوده که خداوند متعال؛ بسیاری از گناهکاران را در دنیا مجازات نماید، تا پند و اندرز و درس عبرتی باشد برای آینده گان. رانده شدن ابلیس از جمع فرشتگان با آن مقام و منزلتی که در بین فرشتگان داشت. بخاطر نافرمانی و سرپیچی او از دستور خدا بود، غرق شدن قوم نوح (ع ) بخاطر نافرمانی کردن ونپذیرفتن دعوت پیامبر خدا بود. هلاک قوم عاد و ثمود، نازل شدن عذاب بر قوم و شعیب، غرق شدن فرعون و لشکریانش در زمین، فرو رفتن گنجای قارون با خودش. همه این داستانهایی که در رابطه با امتهای گذشته در قرآن آمده برای پند پذیرفتن و اندرز گرفتن است.
قرآن کتاب داستان و قصه نیست! این سنت الهی است که ادامه داشته و ادامه خواهد داشت. خداوند متعال می فرماید: (فهل ینظرون الاسنة الاولین، فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا) آیا انسانهای گناهکار و نافرمان انتظار میکشتند که سنت گذشتگان، که همان عذابی که بر امتهای گذشته نازل شده بر آنها هم نازل شود.
آری؛ این سنت و روش خدا است و روش خدا برای مجازات گناهکاران در این دنیا تغییر نکرده و نخواهد کرد. تمام مصیبتهایی که امروز به ما می رسد بر اثر گناه و معصیت است. قرآن به صراحت این موضوع را بیان می کند (و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر) هر مصیبتی که به شما می رسد به خاطر گناه و معصیتی است که انجام داده اید.
خداوند متعال آنقدر نسبت به بندگانش مهربان است که همه گناهکاران را در همه حالتهایی که مرتکب گناه می شوند مجازات نمی کند. بسیاری از گناهان را خدا می بخشد و اگر قرار باشد خداوند متعال در ازای هر گناه و معصیتی که انسان انجام می دهد، انسان را مجازات کند. یک انسان هم در روی زمین باقی نمی ماند. هنگام نزول این آیه پیامبر خدا قسم یاد کردند (ما من خدش عود و لا عثرة قدم و لا اختلاج عرق الا بذنب و ما یعفوا کثر) هر خراشی که در بدن انسان به وجود می آید و هر لغزشی که برای انسان رخ می دهد و هر عرقی که از بدن انسان سرازیر می شود همه اینها بر اثر گناهانی است که انسان انجام داده است.
بسیاری از گناهان را خدا می بخشد و در آیه دیگر می فرماید: (ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون) فساد در خشکی و دریا ظاهر شده است، تفسیری که در مورد فساد مفسرین بیان کرده اند. ظلم، ناامنی، قحطی، گرانی، بی برکتی، شایع شدن بیماریهای لاعلاج و نا شناخته، مرگ و میرهای ناگهانی، از انواع و اقسام این فسادها است.
خداوند می فرماید: این مصیبتها به خاطر اعمال و رفتار خود انسانها است.
چرا خداوند متعال این مصیبتها و عذابها را نازل می کند و عده ای را در دنیا دچار این مصیبتها و عذابها می کند؟
خداوند می گوید: تا اینکه انسانهای گنهکار کیفر بعضی از اعمالشان را بچشند. تا کیفر اعمالشان را ببینند و دست از عمال زشتشان بردارند و طرف اصلاح برگردند و بفهمند، که انسان برای عیاشی و گناه و معصیت و خوردن و خوابیدن آفریده نشده. لذا فقط برای تنبیه و آگاه کردن انسان خداوند متعال عده ای را عذاب می کند یا در منطقه ای زلزله می آورد و عده ای از بین می روند تا در مناطق دیگر با شنیدن این خبر درس عبرت بگیرند. انسان یک وظیفه بسیار مهمی بر عهد دارد و آن عبودیت الله است.
خداوند می فرماید: (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم) ما سرنوشت هیچ قومی و جامعه ای و گروه و هیچ انسانی را تغییر نمی دهیم تا زمانی که خود انسان در سرنوشت و اعتقادات خود تغییر ایجاد نکنند؛
انسان امروزه به جای حق باطل را انتخاب می کند و به جای عدالت ظلم را و به جای امانت خیانت را و به جای راستی دروغ را پیشه خود قرار می دهد، به جای حلال، حرام را انتخاب کرده! وقتی انسان در رفتار و گفتار و کردار خود تغییر ایجاد کند. خداوند هم سرنوشت آنها را دگرگون می کند. اگر غنی هستند آنها را فقیر می کند، اگر عزت دارند آنها را خوار می کند و ثروتی و سلامتی که به آنها داده از آنها می گیرد و آنها را به بیماریها و بلاهای مختلف مبتلا می کند.
تغییر در دنیا، اجتماعی است. بر خلاف آخرت که مجازات انفرادی است. یعنی در آخرت هیچ انسانی به جای انسان دیگر، یا به خاطر انسان دیگر، مجازات نمی شود. در قیامت قانونش با دنیا فرق می کند. خداوند می فرماید: ( الا تزرو وازرة وزر اخری و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری) هیچ انسانی بار گناه دیگری را بدوش نمی کشد، پدر اگر فاسق و فاجری است، ربطی به فرزند ندارد. و بالعکس هر کسی ضامن اعمال خودش است. و هر کسی سعی و تلاشی که در دنیا انجام می دهد نتیجه اش را در آن دنیا می بیند. یعنی هر کسی خودش ضامن بار گناه هانش است!
اما در دنیا چنین نیست. عده ای هستند که گناهکارند اما در عوض عده ای دیگر هستند که عابدند و مرتکب گناه و معصیت نمی شوند اما جلوی انسانهای گناه کار را نمی گیرند. می گویند به ما چه که فلانی نماز نمی خواند و روزه نمی گیرد و مرتکب گناه و معصیت می شوند، به من ربطی ندارد! به قول عامه که بعضی ها می گویند: عیسی به دین خود موسی به دین خود! من را که در قبر فلانی نمی گذارند!. این حرفی است که بعضی انسانهای نادان و جاهل به زبان می آورند.
وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر بر عهده تمام انسانها است. خداوند می فرماید: (و اتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصة و اعملوا ان الله شدید العقاب) از عذاب خدا بترسید! وقتی که عذاب خداوند نازل می شود زلزله ای می آید یا خشکسالی می شود یا طوفان می شود. تنها انسانهای گناه کار را فرا نمی گیرد. بلکه تمام انسانهایی که در جامعه وجود دارند و سکوت کرده اند را هم در بر می گیرد. انسان مسلمان هر گاه در جامعه ای که زندگی می کند، وظیفه اش را انجام دهد، هیچ گاه مجازات نمی شود.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (ان الله لا یعذب العامة بعمل الخاصة، حتی یروا المنکر بین ظهرانیهم و هم قادرون علی ان ینکروه فلا ینکروه فاذا فعلوا ذلک عذب الله العامة و الخاصة) خداوند هیچگاه به خاطر اعمالی که بعضی انسانهای جاهل انجام می دهند، بعضی دیگر را مجازات نمی کند، بشرطی که انسانهای خوبی باشند که جلوی خلافکاران بگیرند و آنها را از انجام اعمال خلاف باز دارند. اما وقتی که انسانها یی در یک جامعه مرتکب گناه و معصیت می شوند و عده ای دیگر شاهد بر این اعمال هستند و این گناهان را می بینند، اما کاری به کار آنها ندارند در حالی که توانایی مقابله با آن را هم دارند، چه با دست، چه با زبان و پند و اندرز و نصیحت می توانند جلوی منکرات را بگیرنند ولی این کار را نمی کنند در این صورت ایت که پیامبر می فرمایند: خداوند متعال زلزله ای ایجاد می کند که همه را از بین می برد.
پیامبر خدا فرمودند: (یکون فی اخر هذه الامة خسف و مسخ و قذف، قالت: قلت یا رسول الله انهلک و فینا الصالحون قال نعم اذا ظهر الخبث) در آخر الزمان بر این امت بلاهای مختلفی نازل می شود. حضرت عایشه سوال کردند آیا در آن زمان ما هلاک می شویم در حالی که در بین ما انسانهای صالح و شایسته ای هم وجود دارند؟ پیامبر فرمودند: بله! هنگامی که فساد گناه و معصیت و بی بند و باری در جامعه رواج پیدا کند و دیگران هم ساکت باشند. این عذابها بر آنها نازل می شود. به همین خاطر پیامبر قسم یاد می کنند (و الذی نفسی بیده لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنکر اولیو شکن الله ان یبعث علیکم عذاباً من عنده ثم لتد عنه فلا یستجاب لکم) قسم به آن ذاتی که نفس من در ید قدرت او است؛ امر به معروف و نهی از منکر کنید و این وظیفه خود را ترک نکنید. اگر این وظیفه را ترک کردید و گفتید که فقط کار علما است که تبلیغ کنند، به ما ربطی ندارد و از زیربار این مسئولیت شانه خالی کردید. به عذاب خداوند گرفتار خواهید شد. چون شما بهترین امت هستید که وظیفه امر به معرف و نهی از منکر را بر عهده دارید، این وظیفه گروه بخصوصی نیست که خودمان را بی تفاوت بگیریم. فرمودند: اگر اینها سکوت کردند و امر به معروف و نهی از منکر نکردند. خداوند متعال: عذابی برای آن جامعه و قوم می فرستند و آن موقع همه اشک می ریزند و دست بلند می کنند و الله الله می کنند و می گویند: خدایا دعای ما را قبول کن! ولی خدا دعای آنها را قبول نمی کند. زیرا یکی از شرایط قبول شدن دعا این است که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را به خوبی انجام دهیم. خداوند متعال به حضرت جبرئیل وحی می فرستد: (قال اوحی الله عزوجل الی جبرئیل علیه السلام ان اقلب مدینة کذا و کذا فقال یا رب ان فیهم عبدک فلانا لم یعصک طرفة عینی قال فقال اقلبها علیه و علیهم فان وجهه لم یتمعر فی ساعة قسط) ای جبرئیل برو فلان آبادی را با تمام ساکنین آن هلاک کن و از بین ببر! جبرئیل می آید که دستور خدا را اجرا کند، می بیند که فردی از اولیاء الله در این شهر یا روستا است، انسانی که یک چشم بر هم زدن هم نافرمانی خدا را نکرده است. برمی گردد به محضر خدا و کسب تکلیف می کند که یک انسانی در این شهر است که یک چشم بر هم زدن هم نافرمانی نکرده است. آیا او را هم هلاک کنم یا نجات دهم؟ خداوند می گوید: برو اول همین بنده را هلاک کن! زیرا او فقط به فکر نجات خود بوده است. در برابر این همه گناه و معصیت که در آن جامعه انجام می شده خم به ابرو هم نمی آورده و ذره ای هم ناراحت نمی شده است. درست است که تکالیفش را انجام داده و گناه و معصیت نکرده، اما همین بی تفاوتی در برابر انسانهای معصیت کار، گناه بزرگی است، و سزاوار است که او هم هلاک شود.
گناه در همین دنیا اثرات منفی برای انسان دارد. پیامبر (ص ) می فرمایند: (جزاء المعصیة الوهن فی العبادة و الضیق فی المعیشة و النقص فی اللذة) یکی از کیفرهای گناه و معصیت این است که انسانها را در برابر عبادتها بی رغبت می کند و انسان هیچ رغبتی برای عبادت ندارد . اگر نماز می خواند، با تنبلی است.
دومین اثر: تنگدستی و از بین رفتن برکت در خانواده است. یک انسان گناه کار و معصیت کار امکان دارد پول و ثروت زیادی داشته باشد، و دچار عذاب نشود، اما متطمئن باشید که از عمر و زندگی و مال و ثروتی که دارد، هیچ لذتی نمی برد.
شب و روز غم و ناراحتی و فکر، او را عذاب می دهد. شب و روز در این فکر است که چگونه آسایش و راحتی را از دیگرانسانها سلب کند.
انسانی میلیاردراست، اما آسایش و راحتی ندارد. این بزرگترین عذاب است که از آن زندگی و ثروتش هیچ بهره ای نمی برد. عمرش بی برکت است، و زود می میرد، اگر زود هم نمیرد هیچ بهره و لذتی از عمرش نمی ببرد.
بعضی از گناهان آنقدر بزرگ هستند که خداوند متعال علاوه بر عذابی که در آخرت برای این انسانها در نظر گرفته، در همین دنیا هم آنها را مجازات می کند.
پیامبر خدا می فرمایند: (قال: ما ظهر الغلول فی قوم الا القی الله فی قلوبهم الرعب و لافشا الزانی فی قوم الا کثر فیهم الموت و لا نقص قوم المکیال و المیزان الا قطع عنهم الرزق و لا حکم قوم بغیر حق الا فشا فیهم الدم و لا ختر قوم بالعهد الا سلط علیهم العدو) یکی از گناهانی که در همین دنیا مجازات دارد، رواج خیانت در جامعه است. و اگر جلوی انسانهای خیانت کار گرفته نشود، خداوند متعال ترس و وحشت را بر آن قوم مستولی می کند. و اگر بی عفتی در جامعه رواج پیدا کند و دیگران بی تفاوت باشند، مرگ و میرهای ناگهانی زیاد می شود. شخص صحیح و سالم شب می خوابد، صبح اعلام تشیع جنازه ش می شود. اگر در جامعه ای کم فروشی، فریب کاری و خیانت رواج پیدا کند. خداوند متعال: روزی آن جامعه را قطع می کند. اگر در یک جامعه ای به حکم خدا و مطابق با دستورات خدا و شریعت، قضاوت نشود. در آن جامعه خون ریزی زیاد می شود. جنگهایی رخ می دهد که انسانهای زیادی کشته می شوند. و اگر در یک جامعه ای عهد و پیمان شکنی رواج پیدا کند و جلوی آن هم گرفته نشود. خداوند متعال دشمن را بر آن جامعه و قوم مسلط می کند.
اما راه و چاره چیست؟ انسانی وجود ندارد که مرتکب گناه و معصیت نشود. جز انبیاء که معصومند! همه انسانها به مقتضای نفسی که دارند مرتکب لغزش و خطاء می شوند. راه و چاره چیست؟
الاج آن توبه است. خداوند متعال می دانسته که انسان مرتکب گناه و معصیت می شود. بر همین اساس بر مومنین توبه را واجب کرده است.
خداوند به همه مومنین خطاب می کند: (وتوبوا الی الله جمعیاً ایها المومنون، لعلکم تفلحون) ای مومنان به سوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید. چون هیچ کس نیست که بگوید من گناه نکرده ام!. پیامبر خدا که یک لحظه از یاد خدا غافل نبودند برای تعلیم دیگران که انسانها فکر نکنند که توبه مسئله کم اهمیتی است. می فرمایند: (قال یا ایها الناس توبوا الی الله فانی اتوب الیه الیوم ماة مرة) ای مردم توبه کنید من پیامبر که معصومم و گناهی ندارم روزی بیش از صد مرتبه توبه می کنم. توبه کردن یکی از راههائی است که انسان را پاک می کند و به منزل مقصود که قرب الی الله است، می رساند.
گناه انسان را از خدا دور و از راه مستقیم منحرف می سازد. گناه انسان را از رسیدن به منزل مقصود که رسیدن به خدا است دور می کند.
توبه هدیه ای است از طرف خدا و مظهر رحمت خدا است، برای بندگان گنهکار. انسانی که توبه کرده است می تواند به خدا برگردد. خداوند برای بنده گناه کار راه بازگشتی هم گذاشته، خدا می فرماید: (قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً انه هو الغفور الرحیم) ای بندگان من ای کسانی که در گناه و معصیت، زیاده روی کرده اید. از رحمت خدا ناامید نباشید. درهای رحمت خدا شبانه روز بروی انسان باز است و خداوند آنقدر توبه کنندگان و انسانهای پاک را دوست دارد و آنقدر از توبه بندگان خوشحال می شود که اگر گناهکار بداند که خدا چقدر از توبه او خوشحال می شود یک لحظه از توبه کردن غافل نمی شود.
در روایت آمده که شخصی در بیابانی با شتر سفر می کرد، بعلت دوری راه و دشواری مسیر، می رود زیر سایه درختی دراز می کشد تا استراحت کند، بر اثر خستگی می خوابد. وقتی از خواب بیدار می شود. می بیند که اثری از شتر نیست. این طرف و آن طرف هر جایی که امکان دارد می گردد ولی شترش را پیدا نمی کند. تشنگی و گرسنگی بر او غلبه می کند در حالت احتضار و مرگ قرار می گیرد، دراز می کشد و چشمانش را می بندد و بعد از چند لحظه که چشمانش را باز می کند، می بیند که شتر همراه با تمام وسایل بالای سرش ایستاده است. از فرط خوشحالی به جای اینکه بگوید: خدایا تو پروردگار منی و من بنده تو؛ اشتباها می گوید: خدایا تو بنده من و من پروردگار تو هستم.
پیامبر می فرمایند: انسانی که توبه می کند و به درگاه خدا بر می گردد. خدا از این انسان هم خوشحالتر می شود.
آیا توبه فقط با زبان کافی است؟ خیر! توبه شرایطی دارد. اولا: انسان وقتی مرتکب گناهی می شود. باید فوراً پشیمان شود و اظهار ندامت کند. در خلوت خودش را ملامت کند وجدانش را قاضی قرار دهد و خود را محاکمه نماید و تصمیم بگیرد که بعد از آن گرد گناه نگردد.
دوم: اینکه گناهی را که انجام داده با اعمال صالح جبران کند. همان طور که خداوند متعال می فرماید: (ان الحسنات یذهبن السیئات) نیکی ها بدی ها را از بین می برد. بر همین اساس خداوند بعد از توبه، ایمان و عمل صالح را مطرح می کند. (الا من تاب و آمن و عمل صالحاً) می بایست بعد از توبه کردن، ایمان و عملش را با توبه کردن تجدید کند. مگر انسان وقتی گناه می کند در ایمان انسان نقصی ایجاد می شود؟ آری! حدیثی از پیامبر است که می فرمایند: (لا یزنی الزانی حین یزنی و هو مومن و لا یشرب الخمر حین یشربها و هو مومن و لا یسرق السارق حین یسرق و هو مومن) انسانی که زنا می کند در حالت زنا مومن نیست. انسانی که شراب می خورد در حالت شرب خمر، مومن نیست. انسانی که دزدی می کند در حالت دزدی، مومن نیست.
محدثین در تفسیر این حدیث می گویند: منظور از مومن نیست، یعنی ایمانش کامل نیست. این طور نیست که کافر می شود. اگر در حالی که گناه کبیره ای را انجام می دهد اعتقادی به حلال بودن آن داشته باشد در آن صورت مطلقاً کافر است.
اما اگر گناه می کند ولی اعتقاد دارد که آن گناه است و کار بسیار زشتی است. در صورت پیامبر(ص) می فرمایند: در ایمانش خدشه وارد شده ولی ایمانش از بین نرفته است. که برای برگرداندن ایمانش توبه لازم است.
که در اینجا باز هم توبه، تنها کافی نیست. بلکه برای جبران آن، ایمان و عمل شایسته لازم است.
موانعی که انسان را از توبه کردن باز می دارند عبارتند: 1- آرزوهای طولانی است. و فکر می کند که سالها عمر می کند. شاعر عرب می فرماید:
تزود من التقوی فانک لا تدری - - - - - - اذا جن اللیل هل تعیش الی الفجر
فکم من صحیح مات من غیر علة ------- -- و کم من سقیم عاش دهرا الی دهر
(تقوا پیشه کن و دستورات خدا را انجام بده و از گناه بپرهیز آیا تو می دانی که شب که فرا می رسد تا صبح زنده خواهی بود چقدر انسانهای صحیح و سالمی هستند، که شب می خوابند و صبح می میرند، و چقدر انسانهای بیماری هستند که شما فکر می کنید امروز و فردایی می میرند، ولی سالها زنده می مانند.)
دومین مانع توبه: کوچک شمردن گناه است، بعضی از گناهان به نظر ما خیلی کوچک است، ولی در حقیقت گناه بزرگی می باشند. پیامبر اکرم می فرمایند: (ایاکم و محقرات الذنوب فانهن یجتمعن علی الرجل حتی تهلکه) از گناهان صغیره که به نظر شما خیلی کوچک است بپرهیزید. چون همین گناهان کوچک هستند که جمع می شوند و انسان را نابود می کنند. پیامبر (ص) می فرمایند: (المومن یری ذنبه کالجبل یخاف ان یقع علیه و المنافق یری ذنبه کذباب وقع علی انفه فقال هکذا هکذا) از ویژگیهای شخص مومن این است که وقتی گناه کوچکی انجام می دهد آنرا آنچنان بزرگ تصور میکند، مانند کوهی در ذهنش ترسیم می شود که هر آن احتمال دارد بر سرش سقوط کند.
اما منافق گناهش را مانند مگسی می بیند که روی بینی اش نشسته است و با یک دست تکان دادن او را از خود دور می سازد. یعنی در نظرش بی اهمیت جلوه می کند.
شخص مومن نباید گناه را کوچک بشمارد. و نباید فکر کند این گناه کوچکی است. و اهمیتی ندارد. خیلی ها هستند که به خاطر همین گناهان کوچک، در این دنیا و هم در آن دنیا مجازات می شوند.
مانع سوم: تکیه بر عقل و بخشش خداست. گناه می کند و می گوید: خدا مهربان و بخشنده است و خدا من را می بخشد. این سخن و فکر و اندیشه یهود است. یهود گناه می کردند، حرام می خوردند، کتاب خدا را تغییر می دادند، وقتی به آنها گفته می شد، چرا این کارها را می کنید؟ می گفتند: خدا بزرگ و مهربان است! و ما را می بخشد. این اندیشه و فکر، راه وسوسه شیطان را هموار می کند. و انسان را بر گناه جری می سازد. خداوند می گوید: (نبی عبادی انی انا الغفور الرحیم و ان عذابی هو العذاب الالیم) ای پیامبر به بندگان من بگو! فقط به رحمت من تکیه نکنند که هرگاه، گناهی انجام دهند و مرتکب معصیتی بشوند. بگویند خدا بخشنده و مهربان است! و می بخشد. خداوند می گوید: من بخشنده و مهربانم ولی جنبه دیگری را هم در نظر بگیرند و آن اینکه این را هم بدانند که عذاب من هم بسیار درناک است.
و دیگر اینکه رحمت خدا شامل همه نمی شود، بلکه فقط شامل حال نیکوکاران می شود (ان رحمت الله قریب من المحسنین ) انسان مسلمان باید هم به رحمت خدا داشته باشد و هم از عذاب خدا بترسد. (یرجون رحمته و یخافون عذابه)
شخص مسلمان باید تلاش کند که این موانع را از سر راه خود برداریم و هر وقت شیطان او وسوسه کرد و فریب داد. فوراً پشیمان شود و به درگاه خدا توبه کند. چرا که توبه تنها راه رسیدن به خدا است.

Apr 11, 2008

خشم و غضب


مولانا فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند

الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین

موضوعی که برای این جلسه در نظر گرفته شده درباره خشم و غضب است. این صفت برای بسیاری از انسانها گرفتاری بوجود می آورد. لذا پیرامون این موضوع مطالبی عرض خواهد شد.

خداوند متعال در آیات مختلفی مومنین را به عفو و گذشت، و فرو بردن خشم و غضب تشویق می کند؛ آیه ای که در ابتدای جلسه تلاوت شد، خداوند متعال صفات انسانهای پرهیزگار و متقی را بیان میدارد و می فرماید: انسانهای پرهیزگار و متقی کسانی هستند که در رفاه و آسایش و صحت و سلامتی و در ناز و نعمت انفاق می کنند. همچنین در تنگدستی و رنج و گرفتاری.

در تمام حالات در راه خدا انفاق می کنند. و اینان کسانی هستند که خشم و غضب خود را فرو می خورند و از تقصیر دیگران می گزرند. با وجود اینکه توانایی انتقام گرفتن را دارند، اما گذشت می کنند.

این ها انسانهای نیکوکار هستند و خدا هم نیکوکاران را دوست دارد. و در آیه دیگر خداوند می فرماید: (فاعف عنهم و اصفح ان الله یحب المحسنین) ای پیامبر آنها را ببخش و عفو کن، چون گذشت نشانه انسانهای نیکوکار است. و خداوند متعال هم انسانهای نیکوکار را دوست دارد و پیامبر هم بخاطر اهمیت این موضوع در مناسبتهای مختلف یاران خود را به فرو بردن خشم و غضب سفارش می کند.

شخصی نزد رسول خدا آمد و عرض کرد (اوصنی فقال لا تغضب) مرا نصیحت کنید ای رسول خدا؟ پیامبر خدا سه مرتبه فرمودند: (لا تغضب) نصیحت من این است که خشم نکن. وقتی عصبانی و خشمگین می شوی خشمت را فرو ببر. و در مناسبتی دیگر شخصی از پیامبر سوال می کند (ماذا یباعدنی من غضب الله فقال لا تغضب) چه چیز مرا از خشم و غضب خدا دور می کند؟ پیامبر در جواب فرمودند: عصبانی نشو و غضب نکن. باز در مکانی دیگر شخصی از پیامبر سوال کرد (دلنی علی عمل یدخلنی الجنة فقال لا تغضب) ای رسول خدا مرا راهنمایی کنید به عملی که اگر انجام دهم، وارد بهشت شوم؟ پیامبر فرمودند: خشمگین مشو خشمت را فرو ببر. شخصی دیگر رو به روی پیامبر می ایستد و سوال می کند (ای العمل افضل؟ فقال حسن الخلق) کدام عمل از همه بهتر است؟ پیامبر می فرمایند: (حسن الخلق) و باز در سمت راست پیامبر می ایستد و همان سوال را میپرسد! باز پیامبر می فرمایند (حسن الخلق) مرتبه سوم از سمت چپ پیامبر می ایستد و سوال می کند که چه عملی از همه برتر و نیکوتر است؟ پیامبر می فرمایند: (حسن الخلق و هو الا تغضب ما استطعت) می فرمایند: اخلاق نیکو. و اخلاق نیکو این است که تا می توانی جلوی خشم و غضبت را بگیر. یعنی پیامبر خدا اخلاق نیکو را در یک جمله خلاصه می کند و آن این که انسان بتواند موقعی که خشمگین می شود جلوی خشم و غضبش را بگیرد.

فرو بردن خشم و غضب یکی از شاخه های مکارم اخلاق است که پیامبر می فرمایند: (بعثت لا تمم مکارم الاخلاق) مبعوث شده ام تا اینکه اخلاق کریمه را کامل کنم.

روز قیامت منادی خدا در بین مخلوقات ندا می دهد (من کان له علی الله اجر فلیقم فلا یقیم الا العافون عن الناس) هر کس امروز نزد خدا اجر و پاداشی دارد برخیزد! در آن جمعیت عظیم میدان محشر کسانی بلند می شوند که در دنیا خشم و غضب خود را فرو برده اند و دردنیا دیگران را مورد عفو قرار داده اند. پیامبر این آیه را تلاوت می فرمایند: (فمن عفا و اصلح فاجره علی الله) کسی که ببخشد و در راه اصلاح پیش قدم شود، اجر و پاداش او بر خداست. اگر کسی هنگام عصبانیت و ناراحتی در حالی که توان انتقام گرفتن را دارد، اما خشمش را فرو می برد و انتقام نمی گیرد و جلوی زبانش را می گیرد و فحش و دشنام نمی دهد و جلوی دستش را می گیرد و کسی را اذیت نمی کند خداوند متعال می فرماید: اجر و پاداش او نزد من است .

خداوند متعال بنا بر حکمتی در فطرت انسانها، امیال و غرایز و کشش هایی قرار داده که یکی از این امیال و غرایز که در فطرت هر انسانی وجود دارد، خشم و غضب است، و دیگری شهوت است.

خشم و غضب در همه جا هم ناپسند نیست! خداوند متعال این خصلت را در انسان قرار داده که انسان بتواند در جای مناسب از خودش و از مقدسات دینی و از ناموسش دفاع کند. به همین خاطر خداوند متعال خشم و غضب مومنین را نسبت به کفار ستایش می کند و می فرماید: (محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم) محمد (ص ) رسول خدا است، کسانی که با پیامبر هستند، یعنی یاران و اصحاب پیامبر بر کفار بسیار شدید خشمگین هستند! هیچگاه در مقابل کفار از خودشان نرمی نشان نمی دهند. اما در بین خودشان بسیار مهربانند.

در مقابل کفار و اهانت به مقدسات اسلام و اهانت به مقدسات دین خشمگین شدن دلیل بر قوی بودن ایمان مومن است. مومن باید در مقابل اهانت ها عصبانی شود و دفاع کند. چون اگر انسان عصبانی نشود نمی تواند از خود و مقدساتش دفاع کند. دفاع از ناموس و عصبانی شدن و غیرت، نشانه ایمان قوی است.

مومن باید در برابر ناموسش غیرت داشته باشد و بیتفاوت نباشد! به همین خاطر پیامبر خدا می فرمایند: (لن یدخل الجنة دیوث، قالوا ما الدیوث یا رسول الله؟ قال: الذی لا یغار علی اهله) پیامبر می فرمایند: دیوث به بهشت داخل نمی شود! سوال شد دیوث چه کسی یا رسول الله؟ فرمودند: کسی که در برابر ناموس خود غیرت ندارد. کسی که همسرش آرایش غلیظ می کند، لباس چسبان و بدن نما می پوشد و از خانه خارج و به بازار و خیابان و یا به مجلسی می رود؛. که در آن جا افراد نامحرم وجود دارند. شوهر این حالتها را مشاهده می کند ولی ناراحت نمی شود. این شخص دیوث است و وارد بهشت هم نمی شود.

جوانی که در شب اول تشکیل خانواده، که در حقیقت هر انسان در شب اول باید خدا و پیامبر را از خودش راضی کند تا زندگی سعادتمندی داشته باشد. لباس بدن نمای عروس را به تن همسرش می پوشاند، لباسی که آنچنان مبتذل است که قسمت اعظم از بدن آن عریان و هویدا است. بعضی جوانهای بی غیرتی که پیامبر می فرمایند: به بهشت داخل نمی شوند، این جوانها هستند که شب اول زندگیشان همسرشان را با این لباسهای مبتذل جلوی ماشین سوار می کنند و عده ای از جوانهای عذب، با موتور و ماشین دور و بر ماشین عروس می روند و دید می زنند. این ا نسان بی غیرت است. ای جوان! آیا بهتر نیست زمانی همسرت را به خانه ببری که خیابانها خلوت باشد و کسی ناموست را نبیند؟

از شما جوانان می پرسم آیا وقتی که به بازار می روید تا خرید کنید، یک جنسی آکبند شده که تا به حال باز نشده و کسی آنرا استفاده نکرده را می خرید یا جنسی که باز شده و دست دوم وسوم و چهارم است را می خرید؟

پس مشخص شد همان طور که هر چیزی در جای خودش و در وقت و مکان خودش خوب و پسندیده می باشد. خشم و غضب هم در وقت و جای خودش مطلوب و پسندیده است. اما نباید از حد معمول تجاوز کند. که در این صورت نتیجه برعکس می شود.

شهوت و غرایز و امیال انسان هم همین طور هستند، به همین خاطر اسلام برای مهار کردن کشش های درونی انسان که غرایز و شهوت باشند، قانونی وضع کرده تا انسان با پیروی از این قانون الهی بتواند بر غرایز خودش تسلط داشته باشد.

اگر انسان خدای ناکرده مغلوب شهوت و غرایزش قرار گیرد، آن وقت تبدیل به یک حیوان درنده می شود، اما در لباس انسان. به همین خاطر پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (من کظم غیظاً و هو قادر علی انفاذه ملا الله جوفه رضا او امنا و ایمانا) انسان خشمگینی که توانایی انتقام گرفتن را دارد، خشمش را فرو می برد وجلوی زبان و دستش را می گیرد. خداوند متعال قلب او را مملو از ایمان و آرامش می کند. قلب او را پر از رضایت و خشنودی الله می کند.!

امروز ما چقدر دچار بدبختی هایی متفاوتی در جامعه هستیم! انسانهایی که هم برای خودشان بدبختی به وجود می آورند و هم برای دیگران. به خاطر این که نمی توانند جلوی خشم و غضب خودشان را بگیرند.

در روزنامه ها می خوانیم که بخاطر کوچکترین دشنامی، دعواهای بزرگ بوجود می آید. طرف مقابل تاب مقاومت ندارد و با چاقو طرف را از پا در می آورد و می کشد. هم خانواده مقتول عزا دار شده اند و هم خودش باید پای چوبه دار برود و خانواده خود را عزا دار نماید. بخاطر اینکه هنگام عصبانی شدن نتوانسته جلوی خشمش بگیرد و بر خود مسلط شود! اگر خشمش را فرو می برد و بر خود مسلط می شد، چنین اتفاقی رخ نمی داد.

چقدر انسانهای هستند که موقع عصبانی شدن همسرشان را سه طلاقه می کنند! بعد که به حالت عادی بر می گردنند، هیچ راهی برای ادامه زندگی مشترک شان وجود ندارند و به دنبال چاره ای می گردند. اما کار از کار گذشته و هیچ راه برگشتی برای شان وجود ندارد. بهانه می کنند که در آن هنگام عصبانی بودم که زنم را سه طلاقه کردم!.

خوب مرد حسابی اگر تو عقل داری هیچ کس در حالت عادی زنش را طلاق نمی دهد این همه سفارش که برای فرو بردن خشم و غضب شده به همین خاطر است که انسان موقع عصبانیت جلوی زبانش را رها نکند به همین خاطر وقتی پیامبر از یارانشان سوال می کردند که پهلوان چه کسی است صحابه عرض کردند آن انسانی که رقیبهایش را در میدان کشتی بر زمین می زند و هیچ وقت مغلوب نمی شود آن پهلوان است پیامبر فرمودند خیر فرمودند (لیس الشدید بالصرعة انما الشدید الذی یملک نفسه عند الغضب ) پهلوان کسی نیست که رقیبش را بر زمین می زند پهلوان آن انسانی است که هنگامی که عصبانی و ناراحت می شود جلوی نفسش را می گیرد و جلوی زبانش را می گیرد فحش و دشنام و بد و بیراه نمی دهد جلوی دستش را می گیرد پس خشم و غضب وسوسه ای از طرف شیطان است که پیامبر راه معالجه آن را بیان کرده اند روزی دو نفر با هم حرفهای زشتی را رد و بدل می کردند یکی از آنان عصبانی و ناراحت و قرمز شده بود بعد پیامبر به آنجا رسیدند و حالت آن شخص را دیدند فرمودند (انا اعلم کلمة لو قالها لذهب عنه الغضب لو قال اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ) اگر من یک کلمه ای را به شما بگویم و شما بر زبان جاری کنید این خشم و غضب شما را فرو کش می کند فرمودند که بگویید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم یعنی در واقع به آیه قرآن اشاره فرمودند ( و اما ینزغنک من الشیطان نزع فاستعذ بالله ) که خشم و غضب یکی از وسوسه های مهم شیطان است اگر شیطان در دلهایتان وسوسه ایجاد می کند خداوند می گوید فورا به خدا پناه ببرید فرمودند (قال الغضب من الشیطان و الشیطان خلق من نار و انما تطفا النار بالماء فاذا اغضب احدکم فلیتو ضا) خشم و غضب از طرف شیطان است و شیطان هم از آتش آفریده شده است و آتش هم با آب خاموش می شود لذا شما وقتی عصبانی شدید فوراً بروید وضو بگیرید عصبانیت شما برطرف می شود یا فرمودند (قال اذا غضب احدکم و هو قائم فلیجلس فان ذهب عنه الغضب و الا فلیضطجع ) اگر عصبانی شدید در حال ایستادن بودید بنشینید و یا اگر نشسته اید دراز بکشید حاتلت خود را تغییر دهید خشم و غضب صفتی است که انسان را از عدالت باز می دارد به همین خاطر پیامیر سفارش می کنند (و لا یقضین حکم دینی اثنین و هو غضبان ) وقتی قاضی عصبانی است حق قضاوت را ندارد چون در آن زمان قضاوت او عادلانه نخواهد بود این نوع قضاوت قضاوت ناحقی خواهد بود پیامبر موقع عصبانی چه کار می کردند حضرت انس بن مالک می فرمایند من ده سال خادم رسول خدا بودم هیچ گاه پیامبر من را در کاری که انجام نمی دادم نمی گفتند که چرا انجام ندادی و اگر انجام می دادم نمی گفتند که چرا انجام دادی حتی فرمودند در این مدت ده سال پیامبر کوچکترین کلمه ای که باعث آزار و اذیت من شود به زبان نیاوردند روزی یک اعرابی که تازه مسلمان شده بود و هیچ شناختی نسبت به پیامبر و خدا نداشت در محضر پیامبر بود پیامبر اموال غنیمتی که در جنگ بدست آورده بودند بین مردم تقسیم می کردند این شخص خطاب به پیامبر گفت (هذه قسمةها ارید بها وجه الله فتقیر وجه رسول الله و قال رحم اخی موسی لقد اوذی اکثر من هذا فصبر ) ای رسول الله این تقسیم شما عادلانه نیست پیامبر رنگشان متغیر شد عصبانی و ناراحت شدند و فرمودند خدا رحمت کند برادرم موسی را که از این بیشتر اذیت شد ولی صبر کرد با این کلمه قضیه تمام شد یا روزی کنیزی پیامبر را عصبانی و ناراحت کرد پیامبر فرمودند (والله لو لا القصاص یوم القیامة لا وجعتک بهذا السواک ) اگر قصاص در روز قیامت نمی بود من با این مسواک تو را می زدم در زمان حضرت عمر شخصی شراب خورده بود حضرت عمر او را گرفتند که تنبیه کنند شروع کرد به دشنام دادن حضرت عمر هم او را رها کردند بعد اطرافیان عرض کردند ای امیر المومنین این شخص علاوه بر اینکه شراب خورده بود شما را هم دشنام داد باز شما او را رها کردید حضرت عمر فرمودند اول می خواستم بخاطر خدا او را شلاق بزنم اما حالا با فحش دادن من را ناراحت کرد اگر در این حالت من او را کتک بزنم و نفسم را از خودم راضی کرده ام یکی از علما وقتی یک نادانی او را دشنام می دهد ساکت هستند و چیزی نمی گویند اطرافیان می گویند چرا ساکت هستید و چیزی نمی گویید او به اطرافیان می گوید من سوالی از شما دارم اگر بلانسبت شما را سگی گاز بگیرد شما هم او را گاز می گیرید نادان است اگر به این طریق مرا گاز می گیرد نباید من هم جواب او را بدهم کسانی که خشم خود را فرو می برند محبوبان خدا هستند و انسانهای نیکوکار هستند و خدا هم این انسانها را دوست دارد پس سعی کنیم که موقع خشم و غضب خشم و غضب خود را فرو ببریم چون در غیر این صورت پشیمان شدن سودی ندارد

Apr 3, 2008

هفت سفارش جبرئیل به پیامبراکرم(ص)

مولانا غلام حیدر فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند

حضرت جبرئیل علیه السلام به پیامبر اکرم (ص) هفت سفارش کرد. حدیثی است بسیار پر محتوا و جامع که درسهای بسیار مهمی به تک تک مسلمانان می آموزد.

عن جابر بن عبدالله الانصار (رض ) عن النبی (ص ) انه قال: ما زال یوصینی جبرئیل بالجار حتی ظننت انه یجعله و ارثا و ما زال یوصینی بالنساء حتی ظننت انه سیحرم طلاقهن و ما زال یوصینی بالمملوکین حتی ظننت انه یجعل لهم وقتا یعتقون فیه و ما زال یوصینی بالسواک حتی ظننت انه فریضة و ما زال یوصینی بالصلاة فی الجماعة حتی ظننت انه لا یقبل الله تعالی صلاة الا فی الجماعة و ما زال یوصینی بقیام اللیل حتی ظننت انه لا نوم باللیل و ما زال یوصینی بذکر الله حتی ظننت انه لا ینفع قول الا به) جبرئیل (ع) آنقدر در مورد همسایه به من سفارش می کرد که من فکر کردم همسایه از همسایه ارث می برد، و در مورد زنان آنقدر سفارش می کرد که من فکر کردم ممکن است، طلاق زنان حرام بشود. و در مورد بردگان آنقدر سفارش می کرد، که من فکر کردم روزی فرا خواهد رسید که تمام بردگان آزاد خواهند شد. و در مورد مسواک زدن آنقدر سفارش می کرد، که من فکر کردم ممکن است مسواک زدن فرض شود. و در مورد نماز با جماعت آنقدر سفارش می کرد، که فکر کردم خداوند متعال ممکن است، نماز بدون جماعت را هرگز قبول نکند. و در مورد نماز شب، آنقدر سفارش می کرد، که من فکر کردم کسی حق ندارد، شب را بخوابد. و در مورد ذکر و یاد خدا، آنقدر جبرئیل سفارش می کرد، که من فکر کردم که هیچ سخنی غیر از یاد خدا سودمند نخواهد بود.

سفارش اول: در رابطه با حق و حقوقی همسایه است که بر گردن همسایه دارد. در روایتی دیگر پیامبر خدا می فرمایند: (من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلیکرم جاره و در روایتی فلیخن الی جاره) کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد. باید مهمانش را اکرام کند. و به مهمانش احسان کند.

احسان کردن به مهمان جنبه های مختلفی دارد. اگر همسایه نیاز به کمک دارد، باید به او کمک کند. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (لیس المومن الذی یشبع و جاره جائع) مومن کامل نیست، کسی که خودش سیر بخورد در حالی که همسایه اش گرسنه باشد.

یا وقتی که بیمار می شود به عیادتش برود، و وقتی با او صحبت می کند، با نرمی با او صحبت کند، و اگر مصیبتی به او برسد ، با او هم دردی کند و به او تسلیت بگوید. و اگر شادی دارد به او تبریک و تهنیت بگوید. و او را به آن چه که سبب خیر دنیا و آخرتش است، راهنمایی کند. در صدد عیب جویی او نباشد، و از لغزشهای او چشم پوشی کند.

مواردی که بیان شد، همه اینها احسان به همسایه یا اکرام به همسایه است .

روزی پیامبر خدا (ص) سه مرتبه سوگند یاد کردند (و الله لا یومن و الله لا یومن، فقیل له من هو یا رسول الله؟ فقال: الذی لایامن جاره بوائقة) بخدا سوگند که ایمان ندارد! سوال شد چه کسی ایمان ندارد یا رسول الله؟ فرمودند کسی که همسایه او از شر و اذیت او در امان نباشد.

شخصی نزد رسول خدا (ص) آمد و سوال کرد (قال: یا رسول الله! ان فلانة تکثر من صلاتها و صدقتها و صیامها غیر انها توذی جیرانها بلسانها قال هی فی النار) زنی است که روزه های نافله زیادی می گیرد و نمازهای نافله زیادی می خواند و صدقات زیادی در راه خدا می دهد. اما یک خصلت بد در او وجود دارد و آن اینکه همسایه هایش را با زبانش اذیت می کند. همسایه ها از زبان او در امان نیستند. پیامبر خدا (ص) فرمودند: این نمازها و روزه ها و صدقات او سبب نجات او نمی شوند، تا زمانی که اخلاق زشتش را ترک نکند! یعنی اذیت کردن به همسایه ها را داشته باشد. و اگر توبه نکند به جهنم می رود.

(المسلم من سلم المسلمون من لسانه یده ) مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر از دست و زبان او در امان باشند.

ما چند نوع همسایه داریم. اول: همسایه ای که یک حق بر گردن ما دارد و آن همسایه مشرک و کافر است. دوم: همسایه مسلمان است، که او دو حق بر گردن ما دارد، یکی حق همسایه گری و دوم، حق اخوت اسلامی. که ایثار و فداکاری و همه جزء اخوت اسلامی است. سوم: همسایه ای که سه حق بر ما دارد. و آن همسایه مسلمان و خویشاوند است، یکی حق همسایه گری دارد، دوم حق اخوت اسلامی دارد، و سوم حق صله رحم دارد. و فرمودند: (قال اثنان لا ینظر الله الیهما یوم القیامة قاطع رحم و جار سوء) دو نفرند که در روز قیامت خدا هیچ توجهی به آنها نمی کند. اول: انسانی که با خویشاوندانش قطع رابطه و قهر کند آن هم بخاطر مسایل دنیوی و پیش پا افتاده. دوم: همسایه بد.

همسایه بر همسایه حق بسیاری دارد (قال من کان یومن بالله و بالیوم الاخر فلا یوذی جاره) کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد. نباید همسایه اش را اذیت کند. رسول خدا (ص) به حضرت ابوذر غفاری فرمودند: (اذا طبخت مرقة فاکثر ماءها و تعاهد جیرانک) ای ابوذر هرگاه خواستی غذایی بپزی، کمی آبش را بیشتر کن و همسایه ات را هم در این غذا شریک کن.

سفارش دوم حضرت جبرئیل به پیامبراکرم(ص) در رابطا با زنها است. هم زنها بر گردن مردها حق و حقوقی دارند و هم مردها بر زنها حق و حقوقی دارند.

پیامبر خدا(ص) فرمودند: (ان لکم من نسائکم حقا و لنسائکم علیکم حقا) همانا زنها بر مردها حق و حقوقی دارند و هم مردها بر زنها حق و حقوقی دارند. اما (الرجال قوامون علی النساء) فقط مردها رئیس خانه هستند، مردها باید تصمیم بگیرند و زنان باید در برابر تصمیم آنان وقتی که بر خلاف شرع نباشد باید مطیع باشند. و یا در آیه دیگر قرآن خداوند می فرماید: زنها برای شما مردان به منزله لباس هستند، مردها و زنان را نسبت به یکدیگر به لباس تشبیه می کند. چون هم مرد باید حافظ اسرار زن و خانواده اش باشد و هم زن باید حافظ اسرار خانواده و شوهرش باشد. همانطور که لباس تن انسان را می پوشاند هر دوی آنها به منزله لباس هستند، یعنی باید پرده پوش یکدیگر باشند، و اسرار یکدیگر را فاش نکنند.

همان طور که لباس انسان را از سرما و گرما حفاظت می کند. زن و مرد هم باید در سختی ها و شادی ها، باید حامی و پشتیبان یکدیگر باشند. چه در حضور و چه در غیاب محافظ یکدیگر باشند و خدای ناکرده به یکدیگر خیانت نکنند.

پیامبر خدا(ص) می فرمایند: (الدنیا متاع و خیر متاعها المراة الصالحة) دنیا به منرله کلاهی است که انسان از آن بهره می گیرد و استفاده می کند و بهترین متاع دنیا ، زن صالح و شایسته است. زن صالح هم تعریفی دارد (قال خیر النساء امراة اذا نظرت الیها سرتک و اذا امرتها اطاعتک و اذا غبت عنها حفظتک فی مالک و نفسها) بهترین زن کسی است که وقتی شوهر از بیرون خسته وارد خانه که محل آرامش و مودت است و باید در کنار همسرش احساس آرامش پیدا کند وارد می شود. با یک نگاه مهر و شفقت بتواند آن خستگی را از تن مرد در بیاورد.

دومین نشانه زن صالح و شایسته این است که وقتی مرد دستوری می دهد و زن می داند که این دستور شوهر خلاف شرع نمی باشد باید اطاعت کند.

سومین نشانه زن صالح و شایسته این است که وقتی شوهر در خانه نیست زن باید امین مال شوهرش باشد و هم پاکدامنی اش را حفظ کند.

همچنین پیامبر (ص) می فرمایند: (قال من رزقه الله امراة صالحة فقد اعانه علی شطر دینه فلیتق الله فی الشطر الثانی) اگر خداوند به یک مردی زن صالحه ای نصیب کرد که اوصافش چنین است (اذا صلت المراة خمسها و حصنت فرجها و اطاعت بعلها دخلت من الی ابواب الجنة شاءت) یعنی هرگاه زن نمازهای پیجگانه اش را اداء کند و روزه اش را بگیرد و پاکدامنی اش را حفظ کند و از دستورات شرعی شوهرش اطاعت کند در روز قیامت به این زن گفته می شود از هر دری از درهای بهشت که می خواهی داخل بهشت شو!؛

و در جایی دیگر می فرمایند: (احسن النساء برکة احسنهن وجها و ارخصهن مهراً) بهترین زنان از نظر برکت، زنی است که از لحاظ زیبایی از همه زیباتر اما مهر آن از همه کمتر باشد.

متاسفانه امروزه شاهدیم که در مورد مهریه چه خلافهایی انجام می شود. زنان مانند کالایی شدند که هر روز به نرخ آنان افزوده می شود. که پارسال اینقدر بوده امسال باید اینقدر باشد. و این یعنی انداختن سنگ جلوی پای جوانان است. و جوانان هم وقتی می بینند که مهرها سنگین است و خرج و مخارج عروسی سنگین است. تمایلی به ازدواج کردن پیدا نمی کنند. جوانی که در اوج جوانی قرار دارد و باید تشکیل خانواده بدهد، با این مشکلات روبه رو می شود. مشخص است که میل به ازدواج پیدا نمی کند و از طرف دیگر نمی تواند خودش را کنترل کند لذا به فساد کشیده می شود.

دختر هم فرقی نمی کند، همین طور است وقتی در سن ازدواج قرار گرفت و خواستگاران هم به بهانه کمی مادیات و نداشتن ماشین و خانه رد می شوند! دختر هم در خانه می ماند و به فساد کشیده می شود.

یکی از علتهای فساد در جامعه، بالا بودن مهریه و خرجها و مخارج ازدواج است. زن صالحه باید تابع شریعت باشد.

اولین سوالی که در روز قیامت از زن می شود. در مورد نماز است.

دوم: اینکه آیا از شوهرش اطاعت کرده یا خیر! دلیل اختلاف بین زن و مردها امروزه همین است که زن، می خواهد رئیس باشد. و مرد هم که قانونا رئیس خانواده است می خواهد رئیس باشد. مشخص است که دو تا رئیس، با هم نمی سازند. همان طور که دو رئیس جمهور یا دو فرماندار در یک شهر با هم نمی سازند.

خداوند در زندگی فردی و اجتماعی قانون تعیین کرده، یکی باید رئیس باشد و بقیه باید مطیع و تابع او باشند. هر اداره یک رئیس دارد و الا نظم و قانون از هم می خورد.

لذا هر خانواده هم باید یک رئیس داشته باشد و آن را هم خدا تعیین کرده است. (الرجال قوامون علی النساء) این به این معنی نیست که بعضی از مردها از این مقام سوء استفاده کنند و هر ظلمی که دلشان بخواهد بر زن روا دارند.!

رئیس و سرپرست خانواده بودن، به این معنی است که تصمیم کلی و اجراء آن در خانه، باید با مرد باشد. زن تا زمانی که دلیلی قاطعی برای مخالفتش ندارد، نباید مخالفت کند و الا جز دعوا و ناراحتی چیز دیگر به دنبال نخواهد داشت.

پس زن باید در مواقعی که شوهرس دستور می دهد و دستورش خلاف شرع هم نباشد، باید از شوهرش اطاعت کند.

سومین سفارش جبرئیل به پیامبر اکرم(ص) در مورد بردگان بود. پیامبر می فرمایند: که جبرئیل آنقدر در مودر بردگان سفارش می کرد که من فکر کردم که برای آزادی بردگان وقتی تعیین خواهد شد که همه بردگان آزاد خواهند شد.

چهارمین سفارش جبرئیل در مورد مسواک زدن بود. حضرت عایشه صدیقه (رض) می فرماید: وقتی که پیامبر وارد خانه می شدند اولین کاری که می کردند مسواک می زدند بود. (قالت عائشه (رض ) ما زال النبی یذکر السواک حتی خشیت ان ینزل فیه القران) پیامبر خدا (ص) آنقدر در مورد مسواک زدن تاکید می کردند که فکر کردم ممکن است آیه ای در این مورد نازل شود! و فرمودند: (السواک مطهرة للفهم و مرضاة للرب) مسواک زدن هم دهان و دندان را تمیز می کند و هم موجب خشنودی خداوند می شود. و جان کندن را هم آسان می کند و و در بسیاری از موارد موجب پیروزی انسان گردیده!؛

نقل است که در یکی از جنگها مسلمانان سر یک نهر آبی نشسته بودند و وضوح می گرفتند و دندانهایشان را مسواک می زدند از طرف دیگر دشمن جاسوسی را فرستاده بود تا اوضاع مسلمانان را بررسی کند، زمانی که جاسوس دید که مسلمانان دارند با چوب دندانهایشان را تمیز می کنند، او فکر کرد که مسلمانان دارند دندانهایشان را تیز می کنند که با چنگ و دندان به جنگ دشمن بروند. فوراً برگشت و خبر برد که مسلمانان آنقدر عصبانی هستند که دارند دندانهایشان را برای ما تیز می کردند، که اگر یک وقتی شمشیرشان شکست ما را با دندانهایشان تکه پاره کنند دشمن پا به فرار گذاشت. همین سنت باعث پیروزی مسلمانان شد!.

سه چیز حافظه انسان را زیاد می کند؟ یکی مسواک زدند. دوم روزه گرفتن و سوم تلاوت قرآن.

پیامبر خدا (ص) می فرمایند: (لو لا ان اشق علی امتی لا مرتهم بالسواک مع کل وضوء عند کل صلاة) اگر نمی ترسیدم که بر امتم مشکل شود، دستور می دادم که در هر نماز یا در وقت هر وضو مسواک بزنند.

پنجمین سفارش جبرئیل به پیامبر اکرم(ص) در مورد نماز با جماعت بود.

در مورد نماز با جماعت، فقها نظرهای مختلفی دارند.

امام احمد حنبل (رح ) می فرماید: نماز جماعت واجب است. دلیل ایشان هم از قرآن و هم از سنت است. خداوند در سوره بقره می فرماید: (وارکعوا مع الراکعین) نماز بخوانید با نماز گزاران. امر هم تا زمانی که دلیلی برای مستحب بودن آن نباشد، لالت بر وجوب دارد. و دلیل دیگر امام احمد حنبل حدیث پیامبراکرم(ص) است که ایشان شنیدند که بعضی ها از مردم از حضور در نماز جماعت تخلف می ورزند و بدون هیچ عذری در نماز جماعت حاضر نمی شوند. ایشان تصمیم گرفتند هیزم جمع آوری کنند و با عده ای بروند و خانه هایشان را آتش بزنند! این تصمیم پیامبر دلالت بر وجوب نماز جماعت است. و الا برای ترک سنت این کار را نمی کردند.

یا پیامبر اکرم(ص) در جایی دیگر می فرمایند: (لا صلاة لجار المسجد الا فی المسجد) برای کسی که در همسایگی مسجد قرار دارد، نماز جایز نیست، مگر در مسجد. یا در حدیثی دیگر آمده است. که عبدالله ابن مکتوب که یک فرد نابینایی بود از پیامیر اجازه خواست و عرض کرد یا رسول الله! شب ها تاریک است و من هم کسی را ندارم که عصایم را بگیرد و مرا به مسجد بیاورد و در مسیر راه حشراتی هستند یا درختانی آیا به من اجازه می دهید که من نمازم را در خانه بخوانم؟ پیامبرسوال کردند که آیا صدای اذان را می شنوی؟ گفت: بله یا رسول الله! فرمودند: خیر!؛ من اجازه نمی دهم که نمازت را در خانه بخوانی.

امام شافعی می فرماید: که نماز جماعت فرض کفائی است. ایشان هم از حدیث پیامیر استدلال می کنند که پیامبر فرمودند: (قال ما من ثلاثة فی قریة و لا بد و لا تقام فیهم الصلاة الا قد استحوذ علیهم الشیطان فعلیکم بالجماعة فانما یاکل الذئب القاصیة) اگر سه نفر در بیابانی یا آبادی بودند و نماز جماعت را نخواندند، شیطان بر آنها مسلط خواهد شد، همانطور که گوسفندی که از گله جدا می شود طعمه گرگ می شود. اگر این سه نفر هم نمازشان را با جماعت نخواندند، شکار دشمنشان شیطان صفت می شوند.

اما دلیل امام ابو حنیفه و امام مالک این است که ایشان می فرمایند: جماعت سنت موکده است. و انسان بدون عذر نباید سنت موکده را ترک کند. دلیلشان این است که پیامبر خدا (ص) فرمودند: (قال صلاة الجماعة تفضل صلاة الفذ، بسبع و عشرین درجة) نماز با جماعت 27 درجه ارجعیت دارد بر نمازی که انسان تنها می خواند. و در روایتی دیگر از ابن مسعود روایت است که ایشان فرمودند: جماعت را ترک نکنید. مثل بعضی ها که جماعت را ترک می کنند! چون سنت موکده است اگر شما سنت موکده را ترک کردید گمراه خواهید شد.

پیامبر خدا(ص) می فرمایند: (اذا رایتهم الرجل یعتاد المساجد فاشهدوا له بالایمان) زمانی که دیدید فردی به مسجد رفت و آمد دارد که در نماز جماعت حاضر شود شما شهادت دهید که این شخص مومن است. و یکی از هفت نفری که در روز قیامت زیر سایه عرش الهی قرار می گیرد و از گرمای طاقت فرسای قیامت در امان است. کسی است که قلبش وابسته به مسجد باشد. مومن در مسجد مانند ماهی است که در آب احساس آرامش می کند.

ششمین سفارش جبرئیل به پیامبر اکرم(ص) در مورد نماز شب بود.

اصحاب پیامبر روششان این بود که اکثر شبها را با نماز تهجد سپری می کردند (تتجافی جنوبهم عن المضاجع) در شب خیلی کم می خوابیدند پهلوهایشان از خوابگاها جدا بود. خیلی کم می خوابیدند، شبها را تا صبح در عبادت بسر می بردند و بهترین نماز بعد از نمازهای فرض، نماز شب است. در روز قیامت آنهایی که نماز شب می خوانند، چهره هایشان از دیگران متفاوت است. بعضی ها چهرهایشان مانند ستاره می درخشد، بعضی ها مانند ماه شب چهارده می درخشد، بعضی ها هم مانند خورشید می درخشند. به هر حال نماز شب اثرات بسیار مهمی در زندگی انسان دارد. نماز شب گناهان انسان را می بخشد و انسان را از گناه و معصیت باز می دارد و بسیاری از بیماریهای جسمی انسان را شفا می بخشد.

عبدالله بن سلام می فرماید: پیامبر خدا اولین سخنی که پس از ورود به مدینه منوره فرمودند: این بود. (ایها الناس افشوا السلام و اطعموا الطعام و صلوا الارحام و صلوا باللیل و الناس نیام تدخلوا الجنة بسلام) ای مردم سلام را در بین خود گسترش دهید، چرا که محبتها را افزایش می دهد و دوم: فرمودند: که صله رحم را به جا آورید، با خویشاوندان خود قهر نکنید، به فقرا و مساکین طعام دهید. و چهارم: فرمودند: در دل شب زمانی که همه خوابیده اند، بلند شوید و خدا را عبادت کنید. اگر این چهار خصلت در شما باشد وارد بهشت خواهید شد.

هفتمین سفارش جبرئیل به پیامبر اکرم(ص) در مورد ذکر و یاد خدا بود.

چرا که با مال و ثروت و داشتن قصرهای زیبا، دلها آرام نمی گیرد. (الا بذکر الله تطمئن القلوب) آرامش دلها با یاد و نام خداست. کسی که زبانش با یاد و ذکر خدا باشد انسان زنده ای است. و کسی که بیاد و ذکر خدا نباشد، انسان مرده ای است.

اگر چه که در دنیا روزی زندگان را می خورد! در رابطه با ذکر خدا آیات فراوانی در قرآن آمده است که انسان می بایست در همه حال به فکر و ذکر خدا باشد، در حالت ایستادن و نشستن یا بر پهلو خفتن در تمام حالت ها باید به یاد و ذکر خدا باشیم.