Mar 26, 2008

بدعت


مولانا غلام حیدر فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند

عن عائشه ام المومنین رضی الله عنه قالت رسول الله ص (من احدث فی امرنا ما لیس منه فهو رد) و در روایتی دیگر پیامبر می فرمایند

(من احدث فی دیننا ما لیس منه فهو رد) هر کس که در دین اسلام نوآوری کند که در دین نبوده مردود است.
در جایی دیگر می فرمایند: (انما الاعمال بالنیات و انما لکل امر ما نوی) اعمال انسان بستگی به نیت انسان دارد.
برای قبولی عبادات دو شرط باید وجود داشته باشد.
اول: عملی که انجام می دهد عمل مشروعی باشد و نیت او هم برای خدا باشد، یعنی اخلاص داشته باشد چون اخلاص پر و بال عمل است، نیت میزان سنجش باطنی اعمال است.
دوم: مطابق با دستورات خدا و پیامبر اکرم(ص) باشد.
فضیل بن عیاض (رض ) در تفسیر آیه (لیبلوکم ایکم احسن عملأ) (خدا شما را آزمایش می کند که چه کسی از شما عملش شایسته تر و نیکو تر است) می گوید: عمل شایسته و نیکو عملی است که هر دو شرط در آن باشد هم نیت و خشنودی خدا و هم مطابق دستورات شریعت اسلام باشد. عبد الله بن مسعود می فرماید (لا ینفع قول الا بالعمل و ینفع قول و لا عمل الا بنیة و لا ینفع قول و لا عمل و لا نیة الا بموافقةالسنة) هیچ سخنی سودی ندارد مگر اینکه توام با عمل باشد و فرمودند: هیچ عملی سودی ندارد مگر اینکه توام با نیت باشد، که برای ه چه این کار را انجام داده است. و فرمودند: هیچ سخنی و عملی و نیتی ارزش ندارد مگر اینکه موافق با سنت رسول خدا باشد. یعنی اینکه رسول خدا در رابطه با آن عملی که انسان انجام می دهد دستور داده باشند یا اینکه آن کار را خود پیامبر یا اصحاب و یاران رسول خدا در حضور پیامبر انجام داده باشند که پیامبر شاهد آن کار بوده باشند یا درباره آن کار اطلاع پیدا کرده باشند و ایشان در برابر این کار سکوت کرده باشند که سکوت ایشان نشانه رضایت است. پس عملی که در آن اخلاص نباشد یا شرط دوم در آن نباشد هیچ ارزشی ندارد.
به طور مثال انسانی ثروتی از راه سود و ربا یا ازراه حرام بدست آورده، با آن مسجدی می سازد و نیتش رضایت خداست، خداوند متعال این عمل او را نمی پذیرد. درست است که نیت او برای خدا است، اما پولی که به وسیله آن مسجد را ساخته، حرام است! پیامبر می فرمایند: ( ان الله طیب و لا یقبل الا طیباً ) خداوند پاک است و جز پاکی را هم نمی پذیرد.
لذا اگر انسان عملی را انجام دهد، حتی عمل صالح، اما پول او حرام باشد خدا آن عمل صالح او را نمی پذیرد. چون هم پول باید حلال باشد و هم نیت شخص باید برای خدا باشد. به همین خاطر خداوند می فرماید: (و ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا ) هر آنچه که پیامبر برای شما آورده آن را بپذیرید و از هر آنچه که شما را باز داشته است آن را ترک و رها کنید؛ چون دستور پیامبر دستور خداست. و در جایی دیگر می فرمایند: (ما ترکت شیئا مما امرکم الله به الا و قد امرتکم به و لا ترکت شیئا مما نهاکم الله عنه الا و قد نهیتکم عنه) هر آنچه که خدا به شما دستور داده است که انجام بدهید من هم همان دستور را به شما داده ام و از هر آنچه که خدا شما را منع کرده، من هم شما را از آن باز می دارم و منع می کنم و در حدیثی دیگر می فرمایند (لا یومن احدکم حتی یکون هواه تبعا ًلما جئت به) ایمان هیچ یک از شما مسلمانان کامل نمی شود مگر تا زمانی که شما تابع دستوراتی باشید که من آورده ام تا زمانی که تمام تمایلات شما و کارهای شما مطابق دستوراتی که من آورده ام باشد. آن وقت ایمان شما کامل می شود.
در زمان هارن الرشید، یک شخص نیکوکاری مسجدی ساخت، وقتی مسجد تمام شد ودر شرف افتتاح بود بهلول که فردی بسیار شوخ مزاجی بود آمد و از این شخص سوال کرد این مسجد را برای چه ساخته اید؟ گفت: مسجد را برای رضای خدا ساخته ام! که مردم در آن خدا را عبادت کنند؛ و به من هم اجر و پاداشی برسد. بهلول که می خواست این شخص را آزمایش کند که آیا راست می گوید یا نه! که مسجد را فقط برای رضای خدا ساخته است یا هدف دیگری داشته است! فردای آن روز که می خواستند مسجد را افتتاح کنند، بهلول شبانه پارچه ای به این مظمون نوشت که این مسجد را بهلول ساخته است و آنرا بالای سردر مسجد نصب کرد.
صبح که مردم بیدار شدند و آن پارچه را دیدند به جای اینکه بروند و به آن شخص تبریک بگویند به خانه بهلول رفتند و از او تشکر کردند و گفتند: احسن که چه کار و عمل خوبی انجام داده ای! خبر به آن شخص خیر رسید. شروع کرد به بد و بیرا گفتن و دشنام دادن به بهلول که تو تمام زحمت و مال و ثروت مرا ضایع کردی!؛ تو کاری کردی که ساختن مسجد به نام تو تمام شده است. بهلول برای او پیام فرستاد و گفت: درست است که تو مسجد ساخته ای (اما نیت تو خالص نبوده است چون اگر نیت تو فقط رضایت خدا می بود برای تو فرقی نمی کرد که به اسم چه کسی تمام شود) و خدا فقط عمل شایسته را ازپرهیزگاران می پذیرد کسی که اخلاص داشته باشد به همین خاطر خداوند متعال می فرماید: ( فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک بعبادة ربه احداً) هر کسی که آرزوی ملاقات پروردگارش را دارد، باید عمل صالح انجام دهد. یعنی عملی که هر دو شرط در آن باشد و در این عبادتی که انجام داده است برای پروردگارش شریک نسازد. یعنی اگر کسی عبادتی انجام می دهد و منظورش رضایت مخلوق خدا است یا هدف او شهرت و هدف های دنیوی است او برای خدا شریک آورده، چون پیامبر فرمودند: (ان اخوف ما اخافا علیکم الشرک الاصغر، قالوا و ما شرک الاصغر یا رسول الله! قال الریاء) آن چه که من از همه بیشتر برای شما می ترسم شرک کوچک است.
دو نوع شرک داریم اول: شرک اکبر، که همان بت پرستی است.
دوم: شرک اصغر، پیامبر فرمودند: آن چه که من از همه بیشتر برای شما می ترسم! این است که شما مرتکب شرک اصغر شوید. سوال شد یا رسول الله! شرک اصغر چیست؟ فرمودند: ریا؛ عبادتی که شما باید برای خدا انجام دهید برای غیر خدا انجام می دهید، به همین خاطر اسلام هیچ وقت به مسلمانان اجازه نمی دهد که در دین چیزی را کم یا زیاد کنند، چون دین اسلام در زمان حیات پیامبر کامل شده است؛ خداوند می فرماید: (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا ) امروز من دین را برای شما کامل کردم، آن احکامی که برای سعادت دنیا و آخرت شما لازم بود بر شما نازل کردم و نعمت عزت و پیروزی و شوکتی که مقدر کرده بودم به شما دادم و دین اسلام را به عنوان آیین پسندیده برای شما برگزیدم.
وقتی که دین کامل شده است هیچکس نمی تواند در دین چیزی کم یا زیاد کند! و لو اینکه با عقلش موافق باشد. و چیزی را در دین افزودن بدعت است.
مثلأ روزه بزرگترین عبادت است. حالا اگر عقل انسان بگوید: این عبادت را هر زمانی که انسان بگیرد، نباید مانعی داشته باشد؟ در حالی که شریعت اسلام در سال پنج روز، روزه گرفتن را حرام کرده که اگر کسی این پنج روز را روزه گرفت نه تنها به او ثوابی نمی رسید، بلکه مرتکب گناه هم شده است. که این پنج روز عبارتند: عید فطر، عید قربان و سه روز بعد از عید قربان که به نام ایام التشریق معروفند.
یا در اذان، مشروع است که چهار مرتبه می گوییم: الله اکبر. اگر کسی بجای چهار مرتبه پنج مرتبه یا بیشتربگوید: مرتکب گناه شده است. چون مطابق شرع اسلام عمل نکرده است. به همین خاطر پیامبر فرمودند: (قد ترکتم علی المحجة البیضاء لیلها کتهارها لا یزیغ عنها الا هالک)فرمودند: من شما را گذاشتم بر یک راه روشن، و این راه روشن شب و روز آن یکی است. و هیچ انسانی از این راه منحرف نمی شود، مگر اینکه هلاک بشود! و باز در حدیث دیگر در حجة الوداع با صراحت فرمودند: این راه روشنی است که اگر شما به آن تمسک جویید، هرگز دچار گناه و لغزش نمی شوید و در جایی دیگر فرمودند: (یا ایها الناس انی قد ترکت فیکم ما ان تمسکتم به فلن تضلوا ابداً، کتاب الله و سنتی) ای مردم من دو چیز را در بین شما گذاشتم و شما راترک کردم که بعد از من به آن تمسک جویید و چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد. یکی کتاب خدا قرآن است و دوم سنت من یعنی راه و روش من.
احکام شریعت واضح و روشن است هم در کتاب خدا و هم در سنت رسول الله! لذا پا را فراتراز آن گذاشتن بدعت است .
ادیان سابق که تحریف شدند به علت بدعتهایی بود که افراد به مرور زمان چیزهایی که مطابق میلشان نبود از دین خارج و چیزهایی که مورد ذوق و میلشان بود در در دین وارد کردند و در دینشان چیزهایی را کم و زیاد کردند. حتی عبادتها را جا به جا کردند! نمازها را کم و زیاد کردند. یهودها و نصرانیها کسانی بودند که روزها را جا به جا کردند وقتی روزها گرم می شد و باید روزه می گرفتند این روزها را موکول می کردند به روزهای سرد. با این بدعات و نوآوریهایی در دین آن دین را تحریف کردند. تا جایی که نه اثری از تورات باقی ماند و نه از انجیل و نه از کتابهای دیگر!
اما اسلام این اجازه رابه مسلمانان نمی دهد که در دین چیزی را کم یا زیاد کنند. عدی بن حاتم شخصی نصرانی بود که مسلمان شده بود. روزی قرآن تلاوت می کرد وقتی به این آیه رسید (اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابأ من دون الله) آنها علما و پیشوایانشان را معبودهایی به جای خدا گرفتند! از پیامبر خدا (ص) سوال کرد که یا رسول الله! ما علمای خود را به عنوان خدا عبادت نمی کردیم یا آنها را به عنوان خدا تلقی نمی کردیم در حالی که خدا می فرماید: اهل کتاب یهود و نصارا علماء و پیشوایانشان را به عنوان معبود و خدا برگزیدند و از آنها اطاعت می کردند؟! پیامبر فرمودند: آیا علمای شما حلالها را حرام و حرام ها را حلال نمی کردند؟ گفت: بله یا رسول الله! پیامبر فرمودند: آیا شما از دستورات علمای خود اطاعت نمی کردید؟ گفت: چرا یا رسول الله! پیامبر فرمودند: همین پیروی و عطاعت از آنها عبادت کردن از آنها است. چون حق تشریع فقط از آن خدا است و فقط خداوند حق که دین را تشریع کند و کسی دیگر چنین حقی را ندارد و کسی دیگر نمی تواند حلالی را حرام و حرامی را حلال کند. وقتی که کسی دیگر بغیر از خداوند چنین کاری را انجام می دهد یعنی نعوذ بالله برای خودش حق تشریع که همان کار خدا است قایل شده است.
یعنی مخلوقی آمده همان کاری را انجام می دهد که مخصوص خداست. و فرمودند: این عبادت کردند از آنها است.
به همین خاطر پیامبر خدا در بسیاری از روایت ها از غلو در دین ممانعت کردند وفرمودند: (ایاکم و الغلو فانما هلک من کان قبلکم الغلو) از غلو در دین بپرهیزید چون کسانی که قبل از شما بودند به خاطر غلو در دین هلاک شدند و در روایتی دیگر می فرمایند: (هلک المتنطعون هلک المتنطعون هلک المتنطعون ثلاث مرات) پیامبر اکرم (ص) سه مرتبه فرمودند هلاک شدند انسانهایی که در رفتار و کردارشان غلو می کنند آنهایی که غلو و سختگیری می کنند و چیزیهایی را در دین کم و زیاد می کنند.
پیامبر اکرم(ص) هر جایی که مشاهده می فرمودند: کسی از یارانشان غلو می کند فوراً جلویش را می گرفتند که سنتی برای آیندگان قرار نگیرد.
در زمان رسول خدا (ص) سه نفر بودند که تصمیم گرفتند به خانه های ازواج مطهرات بروند و از آنها در مورد عبادتهای پیامبر (ص) سوالاتی بکنند.
از ازواج پیامبراکرم (ص) سوال کردند که پیامبر (ص) شبها چکار می کنند و روزها را چگونه سپری می نمایند؟ جوابشان را دریافتند که پیامبر (ص) قسمتی از شبها را در عبادت وقسمتی را استراحت می کنند و بعضی از روزها را روزه نفلی می گیردند و بعضی از روزها را روزه نمی گیرند و به حق و حقوق همسرانشان هم می رسند.
این سه نفر با هم فکر کردند و گفتند: پیامبر کجا و ما کجا! پیامبر شخصی است که خداوند گناهان گذشته و آینده ایشان را بخشیده است. لذا اگر ما می خواهیم سعادتمند بشویم باید عمل ما از پیامبر بیشتر باشد.
یکی: قسم یاد کرد که تا زمانی که زنده است تمام شبها را تا صبح عباد ت کند. دومی: سوگند خورد که تا زمانی که زنده است تمام روزها را روزه بگیرد. سومی: قسم خورد که هرگز ازدواج نکند تا وقت بیشتری برای عبادت داشته باشد. خبر این افراد به پیامبراکرم(ص) می رسد. پیامبر آنها را احضار می کنند و از آنها سوال می کنند که آیا شما چنین تصمیمی گرفته اید؟ می گویند: بله یا رسول الله!
پیامبر اکرم(ص) در جواب این سه نفرمی فرمایند: ( و الله انی اخشاکم لله و اتقاکم له و لکنی اصوم و افطر و اصلی و ارقد و اتزوج النساء فمن رغب عن سنتی فلیس منی) بخدا سوگند که من خیلی بیشتر از شما از خدا می ترسم و از شما خیلی با تقواتر و پرهیزگارترم، اما عمل من این است که بعضی از روزها را روزه می گیرم و بعضی از روزها را می خورم و قسمتی از شب را عبادت و قسمتی از شب را استراحت می کنم. چون بدنم هم بر من حقی دارد و به حق و حقوق همسرانم هم می رسم چون آنها هم حقی دارند و بعد فرمودند: این راه و روش من است و هر کسی که ذره ای از راه و روش من قدم فراتر گذارد از امتانم نیست.
عمل پیامبر برای ما ملاک است هر کس در دین کوچکترین نوآوری به وجود آورد مرتکب بدعت شده است که پیامبر فرمودند: ( ان الله لا یقبل عمل صاحب بدعة حتی یدع بدعته) خداوند متعال اعمال انسان بدعت گذار را نمی پذیرد تا زمانی که بدعتش را ترک کند.
عرباض بن ساریة می گوید: (فقال وعظنا رسول الله موعظة و جلت منها القلوب و ذرفت منها العیون فقلنا یا رسول الله کانها موعظة مودع فاوصنا فقال اوصیکم بتقوی الله و السمع و الطاعة و ان کان عبداً حبشیاً و انه من یعشی منکم بعدی فسیری اختلافاً کثیراً فعلیکم بسنتی الخلفاء الراشدین المهدیین تمسکوا بها و عضوا علیها بالنواجذ و ایاکم و محدثات الامور فان کل محدثة بدعة و کل بدعة ضلالة و کل ضلالة فی النار) پیامبر (ص)روزی سخنرانی فرمودند: آنچنان صحابه متأثر شده و دلها نرم شده بود که اشکها از چشم ها جاری شد، ایشان می گوید: عرض کردم یا رسول الله این وعظ و سخنرانی شما بوی وداع را می دهد که شما می خواهید از بین ما بروید! پس ما را سفارشی و وصیتی بکنید که ما بعد از شما چکار کنیم؟ پیامبر(ص) فرمودند: شما را سفارش می کنم به تقوا و ترس از خدا و اطاعت کردن و شنیدن سخنان حاکمی که از شما باشد اگر چه بنده و برده حبشی باشد. بعد فرمودند: اگر من رفتم شما به این وصیت ها و سفارشهای من عمل کنید بعد از من کسانی خواهند آمد و اختلافاتی را مشاهده خواهند کرد مذهب های زیادی را خواهند دید. هر کسی راه و روشی را انتخاب کرده و خود را بر حق می داند و دیگری را بر باطل و برای اینکه انسانها حق را بدانند و بفهمند و و به آن تمسک جویند راه و روش من را پیشه خود کنید و فرمودند: که خلفای بعد از من که راه و روش من را ادامه می دهند که آنها حضرت ابوبکر صدیق و عمر فاروق و عثمان ذی النورین و علی مرتضی (رض ) هستند. راه و روش اینها همانند راه و روش پیامبر است چون پیامبر دستور دادند شما پیرو راه ایشان باشید و هر عملی که آنها انجام دادند شما هم انجام دهید و از هر عملی که آنها اجتناب و دوری کردند شما هم دوری کنید. و بعد فرمودند: از نوآوری ها و بدعت ها دوری کنید چون هر بدعت و نوآوری در دین گمراهی است و هر گمراهی سر انجامش آتش جهنم است و فرمودند: برای نجات خود به سنت من و راه و روش من و راه و روشهای خلفای بعد از من تمسک جویید
ملاک قبولی اعمال انسان بستگی به دو شرط دارد یکی: اینکه انسان عبادتی که انجام می دهد هدف او رضایت و خشنودی خدا باشد، در آن ریا و تظاهر نباشد.
دوم: عملی که انجام می دهد مطابق با شریعت اسلام باشد یعنی مطابق دستورات خدا و پیامبر خدا باشد.
اگر عملی که انسان انجام می دهد خارج از این دو شرط باشد، یا یکی از این دو شرط در آن نباشد مردود است و ارزشی ندارد.
پیامبراکرم(ص) می فرمایند: در روز قیامت سه نفر قبل از همه در دادگاه عدل الهی محاکمه می شوند.
اول شهیدی می آورند به قول خودش که در راه خدا شهید شده است، خدا به او می گوید: این همه نعمت های مادی و معنوی که من در دنیا به تو دادم چه عملی انجام دادی؟ می گوید: پروردگارا من عزیزترین هستی خودم را یعنی جان خود را در راه تو فدا کردم با دشمن تو جنگیدم و شهید شدم. خدا می گوید: تو دروغ می گویی چون خدا از آن چه که در دلها نهفته است، می داند. خدا به او می گوید: تو به جبهه رفتی بخاطر اینکه مردم بگویند: چه آدم شجاعی است و مردم هم بعد از مرگ تو تعریفهای زیادی از تو کردند. تو مزدت را در دنیا گرفته ای! تو در نزد ما اجر و پاداشی نداری و خدا دستور می دهد که او را ببرید به جهنم .
دوم: قاری قرآن را می آورند و خدا همان سوالات را از او می پرسد. او می گوید: خدایا من شبانه روز قرآن می خواندم و مردم را به اسلام دعوت می کردم و سخنرانی می کردم، خدا می گوید: تو هم به خاطر اینکه مردم بگویند که عجب عالم خوبی است و چه صدای زیبایی دارد، قرآن می خواندی و سخنرانی می کردی آنچه را که خواسته بودی در دنیا گرفته ای! تو هم امروز نزد ما هیچ پاداشی نداری و مزدت را در دنیا گرفته ای.
نفر سوم: را می آورند و خدا می گوید: که من از این همه ثروتی که به تو دادم برای من چه کار کردی؟ می گوید: من با آنها مسجد ساختم به حوزه های علمیه کمک کردم به طلاب و مساکین کمک کردم. خدا می گوید: تو هم دروغ می گویی! تو هم این همه کار را کردی که مردم بگویند: چه آدم خیری است. تو هم در دنیا مزدت را گرفته ای! حالا نزد ما هیچ مزدی نداری.
پس ببینیم که عمل صالح، عملی است که هر دو شرط در آن باشد یکی از هفت نفری که در روز قیامت در زیر سایه عرش الهی قرار می گیرد و از گرمای طاقت فرسای میدان محشر در امان می ماند. انسانی است که آن چنان مخفیانه صدقه می دهد که دست چپش خبر دار نمی شود. اما این طور نیست که صدقه دادن علنی گناه دارد. خیر! حدیثی از پیامبر است که صدقه دادن بستگی به نیت دارد، اگر کسی نیت او این است که دیگران را به عمل خیر تشویق کند او هم این کار را انجام دهد همان ثوابی که او می برد. دیگری هم می برد پس بستگی به نیت دارد تمام حرکات و گفتار انسان برای خدا باشد.
از پیامبرخدا(ص) سوال شد. ایمان چیست؟ فرمودند: اخلاص، ایمان در اخلاص خلاصه می شود، هر عملی که انسان برای خدا انجام دهد. خدا از او می پذیرد و اگر عمل او برای اهداف دنیوی باشد خدا از او نمی پذیرد.

0 نظرات شما: