Aug 19, 2007

سيماي رسـول اكرم (ص) در قرآن


بسم الله الرحمن الرحيم

نويسنده: دكترمحمد اسماعيل حنفي بجد
بلــغ العلـي بكمــالـه
کشف الـدّجي بجمالـه
حسنت جميع خصاله
صـلـــوا عـليــه و آلــه
با تبريک ميلاد مسعود پيامبر عظيم‌الشأن اسلام، سيدالمرسلين و خاتم‌النبيين، حضرت محمد بن‌عبدالله(ص) به امت بزرگ اسلامي و حضار محترم، با توجه به وقتي‌که در اختيارم گذاشته شده‌، چهرة پيامبر(ص) را بر اساس آيات قرآن توصيف خواهم کرد، تا با شناخت ايشان و با پيروي از رهنمودهاي علمي و عملي پيامبر رحمت و منادي اخوت(ص) به سعادت دنيا و آخرت برسيم.
نام پيامبر(ص) ، رسالت و ايمان ايشان
نام گرامي پيامبر(ص) چهار بار به‌صورت محمد(ص) و يک بار به‌صورت احمد(ص) آمده است و نکتة قابل توجه اين که در همة اين آيات رسالت ايشان گوشزد شده‌است.
1. «وما مُحَمَّدٌ إلا رسولٌ، قد خلت من قَبلِهِ ‌الرُّسُل، أفإن مات أو قُتِلَ انقلبتم علي أعقابکم ...». (آل‌عمران/144)
2. «ماکان مُحَمَّدٌ أبا أحدٍ من رجالکم و لکن رسول‌الله و خاتم النبيين ...». (احزاب/40)
3. «... والذين ءامنوا و عملوا الصَّلِحَتِ و ءامنوا بما نزّل علي مُحَمَّدٍ ...». (محمد/2)
4. «مُحَمَّدٌ رسول‌الله و الذين معه أشداءُ علي الکفار رحماء بينهم ...». (فتح/29)
5. به نام احمد(ص) يک بار است و آن هم از قول عيسي‌بن‌مريم که مژده مي‌داد پس از من پيامبري به نام احمد خواهد آمد: «و مُبَشّراً برسولٍ يأتي من بعدي اسمُهُ احمدٌ» (صف/6)
و در آغاز سورة يس، خداوند متعال با سوگند به قرآن رسالت ايشان را تأييد مي‌فرمايد: «يس ● والقرآن الحکيم ● إنک لمن‌المرسلين ● علي صراطٍ مستقيمٍ». (يس/4-1)
ودربارة ايمان پيامبر(ص) و مؤمنان مي‌فرمايد: «ءامن ‌الرَّسُولُ بما اُنْزِلَ إليه من رَبِّهِ والمومنون کلٌ ءامن بالله و ملائِکَتِهِ و کُتُبِهِ و رُسُلِهِ...». (بقره/285)
پيامبر(ص) بشر است
«قل إنما أنا بشرٌ مثلکم يوحي إلي أنما إلهکم إلهٌ واحدٌ ...». (کهف/110)
پيامبر(ص) اعلام مي‌دارد که من انساني مثل شما هستم که به من وحي مي‌شود که خداي شما خداي يگانه است.
پيامبر(ص) خود را از ديگران بالاتر معرفي نمي‌کند و تفاوت خود را با ديگران در وحي مي‌داند که بر وي نازل مي‌شود تا به مردم بياموزد کسي خود را بر ديگران ترجيح ندهد و خود را تافتة جدا بافته‌اي نداند.
پيامبر(ص) نمي‌گويد غيب مي‌دانم و ادعا نمي‌کند که فرشته است، بلکه مي‌گويد:«و لا أعلَمُ الغيبَ و لا أقُولُ إني ملکٌ». (أنعام/50) حتي به ايشان دستور داده مي‌شود که بگويد: نمي‌دانم با من يا شما چه خواهدشد: «قل ما کنت بِدْعاً مِنَ ‌الرُّسُل و ما أدري ما يفعل بي و لا بکم ...». (احقاف/9)
پيامبر(ص) از ميان مردم مبعوث شده‌است. به همين سبب، رنجي که بر مردم است او را ناراحت مي‌دارد، او بر مؤمنان مهربان است، «لقد جاءکم رسولٌ من أنفسکم عزيزٌ عليه ما عنِتَّم حريصٌ عليکم بالمؤمنين رءُوفٌ رحيمٌ». (توبه/ 128) در آيات ديگري هم به مردمي بودن پيامبر(ص) عنايت شده‌است: «أکان للنّاس عجباً أن أوحينا إلي رجلٍ منهم أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا أن لهم قدم صدقٍ عند ربهم ...». (يونس/ 2)
درمورد اين‌که پيامبر(ص) اُمّي(درس نخوانده)است و از ميان مردمي اُمي برانگيخته شده تا انسان بودنش ثابت شود چنين مي‌خوانيم: «هُوَالَّذي بَعَثَ في الأميين رَسُولاً منهُم يَتلُوا عليهم ءاياته و يُزَکِّيهِم و يعلّمُهُم الکتبَ و الحکمة و إن کانوا من قبلُ لفي ضلالٍ مبينٍ». (جمعه/ 2) و شگفتي در اين‌است که همان رسول أمي(درس نخوانده) مأمور خواندن آيات بر مردم است تا کتاب و حکمت به آنها بياموزد و آنها را پاک گرداند.
خلق و خوي پيامبر(ص) و أسوه بودن ايشان
در آغاز سورة قلم به خلق و خوي پيامبر(ص) اشاره شده‌است: «ن ● والقلم و ما يَسْطُرُون ● ما أنت بنعمة ربک بمجنون ● و إن لک لأجراً غير ممنون ● و إنّک لعلي خلقٍ عظيمٍ». (قلم/ 4-1) خداي متعال سخن را با سوگند مؤکد کرده است و خلق و خوي پيامبرش را با صفت عظيم و صف کرده‌است. چه تعريف و توصيفي از کلام خدا رساتر است؟ فقط بايد انديشيد، سيرة رسول خدا(ص) را مطالعه کرد و از آن درس گرفت، و آن را سرمشق يا الگو قرار داد. چون أسوه بودن ايشان بدين‌سان مطرح شده‌است: «لقد کان لکم في رسول‌الله أسوةٌ حسنةٌ لمن کان يرجوا الله واليوم الآخر و ذَکَرَ الله کثيراً». (احزاب/ 21) پيامبر اکرم(ص) در اخلاق و رفتار ديني و دنيايي سرمشق کساني است که به خدا و روز قيامت اميدوارند و خدا را بسيار ياد مي‌کنند.
دربارة نرم‌خويي و گذشت پيامبر(ص) که آن هم رحمتي از جانب خدا بر ايشان است مي‌خوانيم: «فبما رحمةٍ من‌الله لنت لهم ولوکنت فظّاً غليظ‌القلب لانفضّوا من حولک فاعف عنهم واستغفرلهم و شاورهم في‌الأمر فإذا عزمتَ فتوکّل علي‌الله إن الله يحب المتوکلين». (آل‌عمران/ 159)
اگر امت اسلامي بر اساس اين رهنمود عمل کنند هيچ کدورت و اختلافي بين‌شان نخواهد ‌ماند، وقتي نرمخويي کنند و از بداخلاقي و تندخويي بپرهيزند، و از خطاهاي يکديگر درگذرند، و براي ديگران طلب آمرزش کنند، و در امور با ديگران مشورت کنند و توکل بر خدا داشته‌باشند، رحمت خدا شامل حالشان خواهد شد و دوستي و مهر و محبت همه را فرا خواهدگرفت. علاوه بر اين بايد دانست که دوستان پيامبر(ص) و دشمنانشان چه کساني بودند، و برخورد پيامبر(ص) با هر گروهي چگونه بود، و آيات قرآن در اين زمينه‌ها چه مي‌گويد؟ هرکس به دين خدا ايمان بياورد و دستورها را اجرا کند دوست است، و آن کس که ايمان نداشته‌باشد و در صدد آزار رسول(ص) و از بين بردن دين باشد دشمن است. پيامبر(ص) دستور دارد که مؤمنان را زير چتر رحمت خويش قراردهد: «واخفض جناحک لمن اتّبعک من المؤمنين». (شعرا/ 215) و درمورد دشمنان که کافران و منافقانند مي‌فرمايد: «يا أيها النّبي جاهِدِ الکفّار والمنافقين واغلظ عليهم ومأوئهم جهنّم وبئس المصير».(توبه/73) پيامبر(ص) مأمور مبارزه و سختگيري بر کافران و منافقان است، و از همين دنيا، جاي‌شان مشخص شده‌ که در جهنم است. اما در مورد پيامبر(ص) و مؤمناني که همراهش در راه خدا با مال و جان جهاد مي‌کنند وعدة نيکي و رستگاري مي‌دهد: «لکن الرسول والذين ءامنوا معه جاهدوا بأموالهم و أنفسهم، و أولئک لهم الخيرت و أولئک هم المفلحون ● أعدالله لهم جناتٍ تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها، ذلک الفوز العظيم». (توبه/ 88 و89)
در مورد نخستين ايمان آورندگان به پيامبر - که شامل مهاجرين و انصار مي‌شود- رضايت خدا از آنها اعلام مي‌شود و بهشت و کاميابي به آنان وعده داده مي‌شود، يا بهتر است بگويم بهشت برايشان آماده شده‌است: «والسابقون الأولون من المهاجرين والأنصار والذين اتّبعوهم بإحسانٍ رضي الله عنهم و رضوا عنه و أعدَّ لهم جناتٍ تجري تحتها الأنهار خالدين فيها أبداً ذلک الفوز العظيم». (توبه/ 100)
پاداش کساني که از دين خدا و رسولش حمايت کنند چنين است، آنها بودند که بدون ترس و فشار، آزادانه و هوشيارانه ايمان آوردند، اگر آنها در ايمان پيشقدم نمي‌شدند و دين را نمي‌پذيرفتند، که بود که دين و پيام رسول(ص) را به ما برساند؟ اما وظيفة کساني که بعد از آنها آمده‌اند اين است که در حق‌شان دعا کنند و بگويند: «ربنا اغفر لنا و لإخواننا الذين سبقونا بالإيمان و لا تجعل في قلوبنا غلّاً للذين ءامنوا ربّنا إنّک رءُوفٌ رحيمٌ». (حشر/ 10) پروردگارا؛ بيامرز ما را و برادران ما را که در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفتند، و در دل ما هيچ دشمني‌اي نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا، تو مهربان و بخشنده‌اي.
اين خود يکپارچگي امت اسلامي را از ظهور تا ابد مي‌رساند، آنها برادران ما بودند برادراني که در گرايش به اسلام و قبول دين بر ما پيشي جستند، خدا همه‌شان را بيامرزد، خدا رضايت خود را از آنها اعلام کرده‌است، نارضايتي ما سودي ندارد، جز اين‌که مخالفت خود را با خواست خدا آشکار کرده‌ايم. سعدي مي‌گويد:
چو راضي شد از بنــده يزدان پاک

گـر اينهـا نگـردند راضـي چه باک
محمد(ص) پيامبر رحمت
«و ما أرسلنک إلا رحمةً للعالمين». (انبياء/ 107) تو را نفرستاديم مگر رحمتي براي جهانيان. هرکس از جهانيان‌که از او پيروي‌کند مشمول اين رحمت خواهد شد، مأموريت پيامبر(ص) جهاني و فراگير است و پيامبر(ص) به تمام بشريت مبعوث شده‌است: «و ما أرسلناک إلاّکافّةً للنّاسِ بشيراً و نذيراً». (سبا/ 28) که تأييد و تفسير آية قبلي است. در خصوص رحمت بودن پيامبر(ص) بايد به اين نکته توجه داشت که تا زماني که پيامبر(ص) در ميان مردم بود عذابي بر آنها نازل نشد، و اگر طبق راهنمايي‌هاي آن‌حضرت طلب آمرزش کنند عذابي بر آنها فرود نخواهدآمد: «و ماکان الله ليعذّبهم و أنت فيهم و ما کان الله معذّبهم و هُم يستغفرون». (انفال/ 33)
پيامبر عدل و انصاف
«و أمرت لأعدل بينکم ...». (شوري/ 15) مأمور شده‌ام که بين شما به عدالت رفتار کنم. بنابراين آيه، همة افرادي که خود را پيرو دين پيامبر(ص) مي‌دانند مأمورند که بر سيرة رسول خدا(ص) رفتار کنند، نسبت به هم عادلانه رفتار کنند، به همه حقوق اجتماعي يکسان بدهند، بعضي‌ها عزيزتر و حقدارتر از ديگران نباشند، وقتي دين مؤمنان را به‌عنوان برادران معرفي کرد و حکم برادري بين مسلمانان صادر کرد، همة برادران از لحاظ ارث يکسانند، همه به اندازة هم ارث مي‌برند يا از حقوق يکسان بهره‌مندند. اگر بين برادران عادلانه رفتار نشود قطعاً تضادهاي جبران‌ناپذيري پديد خواهد آمد.
دربارة عدل اين آيه را بسيار شنيده‌ايم: «إن الله يأمُرُ بالعدل والإحسان و إيتاء ذي‌القربي و ينهي عَنِ الفحشاءِ والمنکرِ والبغي يعظکم لعلّکم تذکّرون». (نحل/90) که هر مؤمني را موظّف مي‌کند در حيطة وظيفه و کارش به عدالت و نيکي و پرهيز از بديها بکوشد، و عدالت را مقدم بر همة امور اجتماعي بداند.
دوست داشتن پيامبر(ص)
همة مسلمانان مي‌گويند ما پيامبر(ص) را دوست داريم و چنين هم بايد باشد، اما به چه صورت و به چه کيفيت؟ دوستي عملي پسنديده‌است، نه دوستي زباني،«به عمل‌کار برآيد به سخنداني نيست» اکنون وقت آن است‌که با مطالعه درسيرة رسول‌خدا(ص) و اخلاق و رفتار و کردار ايشان، به پيروي عملي از آن أسوة حسنه بپردازيم و دوستي خود را عملاً ثابت‌کنيم تا کارمان مطابق اين‌آية قرآن باشد: «قل إن‌کُنْتم تُحِبُّونَ الله فاتّبعوني يُحْبِبْکُمُ الله». (آل‌عمران/ 31) دوستي خدا در پيروي از رسول خدا(ص) است، و دوستي هم دوجانبه است. ادعا مي‌کنيم که خدا را دوست داريم، صحّت ادعاي ما عمل ماست. و نتيجة آن، اين‌است که خدا هم ما را دوست داشته‌باشد. «يحبهم و يحبونه» ، خدا ايشان را دوست دارد و ايشان خدا را دوست دارند، چه معامله‌اي از اين بهتر!؟
در نظر مسلمانان راستين، خدا و رسول(ص) از جانشان عزيزتر است: «النّبيُ أولي بالمؤمنينَ من أنفسهم و أزواجُهُ أمهاتهم ...». (احزاب/ 6) و در بخش دوم آيه، همسران رسول(ص) را در حکم مادران مؤمنان آورد، اگر آنها در حکم مادرانند پيغمبر(ص) در حکم پدر اين امت است و احترام و دوستي‌شان لازم، بسيار بودند از مؤمناني که همزمان پيامبر(ص) بودند، و در راه محافظت از جان پيغمبر(ص) خود را به خطر مي‌افکندند و در برابر تيغ و تير دشمنان سپر پيامبر(ص) مي‌شدند. اما اکنون که پيامبر(ص) در ميان ما نيست محافظت از دين پيامبر(ص) وظيفة تک‌تک ماست.
امت واحده
طبق نص صريح قرآن مسلمانان امت واحده هستند: «و إنَّ هذه اُمَّتکم اُمَّةً واحدةً و أنا رَبُّکُم فاتقون». و در آية ديگر «فاعبدون». (مؤمنون/ 52 و انبياء/ 92) در آيات و روايات به ‌گونه‌هايي از اين وحدت برمي‌خوريم که يکپارچگي امت را مي‌رساند در آخرين آيات سورة بقره به ايمان پيامبر(ص) و مؤمنان اشاره مي‌کند و مي‌فرمايد: «آمن الرَّسُولُ بما اُنزِل إليه مِن ربِّهِ والمؤمنون کُلٌّ آمَنَ بالله و ملائِکَتِهِ و کُتُبِهِ و رُسُلِهِ...» الي آخر.
هر چند آيه دربارة تأييد ايمان رسول خدا(ص) شروع شده ولي ياران و همراهان رسول(ص) هم ياد ‌شده‌اند، که نشانه‌اي بر يکپارچگي و وحدت امت اسلام است. پيامبر(ص) و مؤمنان از هم جدا نيستند، امت مانند يک بدن است که خود پيامبر(ص) اين تشبيه را در سخنان خود آورده‌اند: « مثل ‌المؤمنين في توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد إذا اشتکي منه عضو تداعي له سائر الجسد بالسهر و الحمي». که سعدي آن را به شعر درآورده است:
بنـي آدم اعضـاي يكـديگـرنــد

كه در آفرينش ز يك گـوهرند
چو عضوي به‌درد آورد روزگـار

دگـر عضــــوها را نمــاند قـرار
تـوکـز محنت ديگــران بيـغمـي

نشـايــد کـه نـامت نهنــد آدمي
بنابراين خوبي جامعه در خوبي يکايک افراد است، و بدي جامعه به ضرر فردفرد آن جامعه است، هيچکدام تنها نيست، همه با همند، سعادت يا شقاوت افراد به هم پيوسته است.
وقتي در جامعه‌اي رفاه و نعمت و امنيت باشد همه را دربر‌مي‌گيرد، و اگر بر عکس، قحطي وگراني و ناامني باشد باز شامل همه مي‌شود، و آنگاه که بلايي همگاني برسد تر و خشک را با هم خواهد سوخت، و خدا هم ما را از چنين روزي بيم داده است: «واتقوا فتنةً لا تُصيبنَّ الَّذين ظلموا منکم خاصةً». (انفال/ 25) در برابر بديها و زشتيها قيامي همگاني لازم است، هرکس به تنهايي نمي‌تواند گليم خودش را از آب بکشد، لازم است دسته جمعي دست بکار شوند تا موفق شوند. خداي متعال مي‌فرمايد: «قل إنّما أعظکم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثني و فرادي ». (سبا/ 46) در صدر اسلام وقتي مسلمانان با فرماندهي شخص پيامبر(ص) به کاري مي‌پرداختند يا در نبردي شرکت مي‌کردند، چون اتحاد و اتفاق در ميان‌شان بود پيروز مي‌شدند.
اتحاد ماية عزت است و اختلاف موجب ذلت
اتحاد ماية عزت و افتخار و رحمت است و پراکندگي و اختلاف موجب ذلت و از بين رفتن ابهت و اقتدار است، خداي متعال به پيروي از احکام خدا و رسول و پرهيز از پراکندگي و تشتت امر مي‌فرمايد: «و أطيعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحکم، واصبروا إن الله مع الصابرين». (انفال/ 46) از خدا و رسولش فرمانبرداري کنيد، نزاع(جنگ و دعوا) نکنيد که سست خواهيد شد و ابهت(اقتدار) شما از بين خواهد رفت، صبر و پايداري کنيد همانا خدا با صابران است.
اختلاف و نزاع ماية عذاب است: «و لا تکونوا کالذين تفرقوا واختلفوا من بعد ما جاءهم البينات و أولئک لهم عذابٌ عظيمٌ». (آل‌عمران/ 105) اين اختلاف به نفع بيگانگان يعني دشمنان اسلام و مسلمين است، و چنان که ذکر شد سبب از بين رفتن قدرت و ابهت مسلمانان است، و هر کاري که به ضرر جامعة اسلامي باشد مستوجب عذاب بزرگ خواهدبود.
دولت همــه ز اتفــاق خيـــزد

بـي دولتـي از نـفـــاق خيـــزد
اگر مسلمانان دست به دست هم بدهند و متحد و يکپارچه شوند هيچ ابر قدرت نظامي يا سياسي نمي‌تواند بر آنها ستم کند يا به سرزمينهاي‌شان تجاوز کند و خانه‌هاشان را بر سرشان خراب کند، ما به‌طور ملموس نتيجة اين پراکندگي و تفرقه را مي‌بينيم... وقت آن فرا رسيده‌است که آگاهان و دانايان و خيرخواهان به‌خودآيند و چاره‌انديشي کنند و در راه اتحاد و انسجام مسلمانان گامهاي سودمندي بردارند.
اخوت اسلامي
ما بايد به ياد داشته باشيم که پيامبر ما(ص) منادي اخوت بود، مسلمانان را به برادري و مهرباني فرا مي‌خواند، و اين برادري را نعمتي از جانب پروردگار معرفي مي‌کرد و چنگ زدن به قانون الهي قرآن و پرهيز از تفرقه را يادآور مي‌شد و مي‌فرمود: «واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا واذکروا نعمت الله عليکم إذ کنتم أعداءً فألّف بين قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخواناً». (آل‌عمران/103) و اين اختلاف را به گودالي از آتش تشبيه مي‌فرمود که بر لبة آن بوديد و هر لحظه امکان فروافتادن در آن بود، و خدا به وسيلة دين و ايجاد اخوت شما را از آن نجات بخشيد. قدر اين نعمت را بدانيد. و اگر اختلافي هست آن را اصلاح کنيد: «إنّما المؤمنون إخوةٌ فأصلحوا بين أخويکم ». (حجرات/10) بايد در اخلاق و رفتار پيامبر(ص) و توصيه‌هاي ايشان دقت کنيم، ببينيم ما را به چه چيزهايي امر کرده و از چه چيزهايي منع کرده است، آنها را به‌کار بنديم زيرا صلاح ما در آن است: «و ما ءاتئکم الرسول فخذوه و ما نهئکم عنه فانتهوا، و اتقواالله، إن الله شديدالعقاب». (حشر/ 7) سفارش پيامبر(ص) به اتحاد، اتفاق، برادري، نيکي، عدالت و خيرخواهي به بندگان خداست، درصورتي که از اين أسوة حسنه پيروي کنيم سعادت دنيا و آخرت نصيب ما خواهد شد.
«ربنا اغفرلنا و لإخواننا الذين سَبَقُونا بالإيمان و لا تجعل في قُلُوبِنَا غِلَّاً للذين ءامنوا ربنا إنَّک رؤوفٌ رحيم».

0 نظرات شما: