وحدت و تنوع «قسمت اول»
دكتر محمد سعيد حسينى استاد دانشگاه
از آنجايى كه ما مسلمانان وارث تمدن عظيم اسلامى هستيم و اين تمدن ارزشمند اسلامى در جايگاهى قرار دارد كه بنيان آن بر اساس وحدت امت مىباشد، لازم است ديدگاه آنرا نسبت به وحدت امت بشناسيم. باشد كه اين شناخت آغازى باشد بر گسترش وحدت كه امروز جوامع اسلامى در فراق آن مىسوزد و در زير سلطه فرهنگ ويرانگر غرب مىگدازد.
از ديدگاه فلسفه و تمدن اسلامى، وحدت امرى است كه بسيارى از اشكال تعدد، تنوع و اختلاف را در بر مىگيرد. در اين تمدن، امت (انسان) جانشين خداست و اين جانشينى تنها براى يك شخص يا يك طبقه معين نيست. به اين ترتيب، اسلام دين اجتماعى است كه متشكل از همه افراد و طبقات جامعه است و دينى نيست كه رسالت تمدنش را فرد يا طبقهاى خاص به دوش بكشد. (كرامت از آن همه بنى آدم است)اسراء آيه 7 (و تقوى معيار برترى ميان مردمانى است كه خداوند پاك و بلند مرتبه آنان را گرامى داشته است كرامت، حقيقتى فطرى است حجرات آيه13( كه خداوند به هر انسان ارزانى بخشيده است.
و تقوى حقيقتى اكتسابى است كه انسان با ارتقاء آن مىتواند راه ترقى و تعالى را در شاهراه كرامت انسانى بپيمايد. دروازه اين شاهراه گشاده است و ربطى به ثروت، جاه و مقام، حسب و نسب ندارد.
بلكه چه بسا ژوليده مومى غبار گرفته و از درها رانده شده، چنانچه به خداوند سوگند خورد، خداوند سوگند او را راستين گرداند.
تمدن اسلامى بر مبناى گسترش ايدههاى اجتماعى است و بر تمركزطلبى كه ديگران را كنار زند يا به زور و قهر بر آنان تسلط يابد، قرار ندارد. حضرت على بن ابى طالبرضی الله عنه مىفرمايند «مردم يا در دين برادر تو هستند و يا در آفرينش نظير تو مىباشند». بنابر اين ملتها و شريعتهاى متعدد با قرار گرفتن در چهار چوب اصول ايمان به دين خداوند يكتا، ايمان به معبود يگانه و به غيبت و روز قيامت و به وسيله عمل صالح به عنوان معيار پيروزى در آبادانى دنيا و رستگارى در آخرت، همزيستى مسالمتآميزى خواهند داشت. در راستاى وحدت امت اسلامى، مذاهب گوناگون در چهارچوب شريعت يگانه الهى در كنار يكديگر با وحدت و مهربانى زندگى خواهند كرد. تعدد و چند دستگى در امتها، ملتها، قبايل، نژادها، زبانها، مليتها، روشها، تمدنها و فرهنگها نشانهاى از حكمت الهى و سنتى از سنتهاى خداوند پاك و بلند مرتبه است كه تبديل و تغييرى در آن نيست. در چهارچوب انسانيت واحد و نقطه اشتراك انسان در فطرت و معارف عقلانى كه مورد قبول اكثر جوامع انسانى است، همزيستى مسالمتآميز امكانپذير خواهد بود.
بنابراين تنوع، تمايز و اختلاف از روى قانون فطرت، اراده الهى و حكمت مخلوقات شكل گرفته است و باعث مىشود تا انسانها در راه پيشرفت و فعاليت در عرصههاى اصلاح و انجام دادن نيكيها از يكديگر سبقت بجويند.
با نگرش به تاريخ صدر اسلام و رفتار و گفتار پيامبر گرامى اسلام و عمل صحابه كرام، چهارچوبى مشخص براى تشكيل جامعهاى از امت واحده پديدار مىشود.
در آغاز شكلگيرى حكومت اسلامى واقعه بيعت عقبه، پيش از هجرت رسول گرامى اسلام، رويدادى عظيم بشمار مىآيد. اين بيعت بمنزله جلسه هيئت موسسانى است كه براى تأسيس نخستين دولت اسلامى با همديگر پيمان بستند. زنان نيز در اين جلسه شركت كردند و حق داشتند به همراه مردان به طور يكسان در عرصه سياسى حضور يابند و هنگامى كه بيعت كنندگان خواستند براى تشكيل دولت با پيامبر« بيعت كنند، آن حضرت به آنان فرمود: «دوازده بزرگتان را به نزد من فرستيد» و بدين ترتيب اولين هيئت با اختيار انتخاب و شورا به عنوان نخستين هيئت موسسان در تاريخ دولت اسلامى به وجود آمد. قبل از هجرت به سوى مدينه، دولت به رهبرى پيامبر گرامى اسلام در مدينه تشكيل شد. پيامبر براى اين دولت قانون اساسى كه به «صحيفه و كتاب» معروف شد، تنظيم كرد تا بدين وسيله سنگ بناى حكومت امت واحده را پايه گذارى كند.
بى گمان پيش نويس اساسنامهاى كه پيامبر« آنرا به وسيله مشورت با مسلمانان تنظيم كرد، دلالت مىدهد كه وجود قرآن ما را از پيش نويس قانونى براى اساسنامه بى نياز نمىگرداند؛ زيرا قرآن مصدر مبادى و مرجع قانون اساسى و ديدگاهى كلى براى قانونگذارى دارد و بالطبع جايگزين قوانينى نيست كه براى اداره جامعه انسانى تنظيم مىشود.
امت به وسيله اين اساسنامه كه بصورت پيش نويس قانونى در بيشتر از پنجاه ماده تنظيم يافت، نمود عينى پيدا كرد و دولتى بر پا شد كه در جمع شهروندان خود مسلمان و غير مسلمان را گرد هم آورد. به اين ترتيب شايد براى نخستين بار در تاريخ، مشروعيت چند دينى را در ميان شهروندان خود قانونى كرد.
اساسنامه اين دولت نوپاى اسلامى بر اين راستا قرار گرفت تا تفاهم چند دينى (البته اديان الهى) را برقرار سازد، آزادى عقيده را محترم شمارد على رغم اين تنوع در عقيده دينى، مرجعيت واحدى را براى قانونگذارى، اداره دولت و جامعه در نظر مىگيرد. اين اساسنامه خطاب به امت درباره اين مرجعيت واحد چنين سخن مىگويد. «هر گاه در چيزى اختلاف كرديد، اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد (يعنى بر طبق نظر خدا و پيامبرش عمل نمايد)؛ اين بهتر و نيك فرجامتر است». به اين ترتيب، آيه فوق در آن زمان تنوع و تنازع را در جامعه به رسميت شناخت و راهحل صحيح اختلافات را نمايان ساخت.
در جامعه نوپاى فوق مومنان مسلمان و يهوديانى كه در جامعه اسلامى سكونت داشتند و قواعد شهروندى اسلامى را پذيرفتهاند با مومنان مسلمان از حقوق شهروندى يكسانى برخوردار هستند. هر يهودى كه هم پيمان مسلمانان باشد، در پناه حكومت و برخوردار از يارى آنان است. قانون اساسى تأكيد داشت بر اينكه همه ياور هم باشند و با كسانى كه با اين پيمان نامه مخالفت ورزند، بجنگند، بر اين اساس رويارويى با دشمن تجاوزگر در چهارچوب جامعه چند دينى صورت مىگرفت و بستن راه نفوذ دشمن معيار وطن خواهى بود. همچنانكه خروج از جماعت «امت» معيار پيمان شكنى و خيانت بود. اين تعليمات اوليه آن دينى است كه ما به آن گرويدهايم و وحدت امت كه جامع اين تعدد است، از جمله فرايض آن محسوب مىشود.
Jul 10, 2007
نوشته شده توسط
الصديق
at
6:30 PM
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظرات شما:
Post a Comment