Jul 1, 2007

امتحانات خداوند

نويسنده : اسماعيل كاظمى‏
از آنجا كه هر از چندگاه شاهد رويدادها و سوانح طبيعى و اتفاقات ناگوارى مثل زلزله، سيل و طوفان و... در جوامع بشرى هستيم و بر اثر اين رخدادها و اتفاقات ناشى از آن عده بسيارى از انسانها جانشان را از دست مى‏دهند و بسيارى دچار گرفتاريها و مصايب ناشى از اين سوانح مى‏شوند، سؤالى كه در ذهن بعضى از افراد مخصوصا قشر جوان خطور مى‏كند اين است كه آيا تمام اين مصائب و گرفتاريها بلا محسوب مى‏شود يا اينكه آزمايش‏الهى است؟ و اگر بلا است؟ پس تكليف انسانهاى خوب و پرهيزگار و شايسته و بيگناه و كودكان معصوم كه بر اثر اين اتفاقات و سوانح جان، خانه و كاشانه و تمام هستى شان را از دست مى‏دهند و دچار عواقب ناشى از آن مى‏شوند چيست؟ و اگر آزمايش است تكليف انسان در برابر اين سوانح چيست؟
قبل از هر چيز بايد متذكر شوم، كه از آنجا كه در بين موجودات، انسان بواسطه »اراده و اختيار» قادر است. طريق كمال و عبوديت را به نحو احسن طى نمايد. و معناى »مختار بودن» هم اين است كه در انتخاب راه خير و شر آزاد است.
«انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا» سوره انسان آيه 3
ما راه خير و شر را به انسان داديم. مى‏تواند شاكر باشد و اطاعت خدا نمايد و مى‏تواند ناسپاسى كند و طريق نافرمانى را در پيش گيرد اما انتخاب هر يك از اين دو طريق استحقاقهاى مختلفى را براى انسان در بر دارد. يعنى انتخاب راه خير، مستحق پاداش و انتخاب راه شر، مستحق مجازات را دارد.
«افمن كان مومنا كمن كان فاسقا لايستوون» سوره سجده آيه 18
آيا فرد مؤمن با فرد عامى و گناهكار يكسان است مسلما اين دو يكسان نيستند.
از آنجا كه خداوند با علم ازلى خويش مى‏داند كه چه كسى مستحق پاداش و چه كسى مستحق مجازات است. اما عدل الهى اقتضا مى‏كند كه در اين مورد به علم خويش عمل نكند و براى اينكه حجت بر همگان تمام شود و راه عذر و بهانه بر منكران و ناصالحان و معاندان بسته شود و عذرى باقى نماند.
بشر را در معرض امتحانات گوناگون قرار مى‏دهد تا بر مبناى عملكرد هر فردى در آزمايشات الهى، پاداش او مشخص و حجت بر همگان تمام گردد. تا در فرداى قيامت اين عذر و اعتراض را پيش نكند كه »به چه دليل مجازات مى‏شويم.»
لذا خداوند انسانها را در معرض امتحانات كوچك و بزرگ قرار مى‏دهد تا استحقاق هر كسى بر مبناى نحوه عملكردش در آزمايشات به او داده شود.
بطور خلاصه فلسفه امتحانات الهى اعطاى استحقاقها بديشان است.
قرآن كريم هم فلسفه امتحانات الهى را مشخص نمودن صالحان از ناصالحان معرفى مى‏كند.
« احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لا يفتنون»
(آيا مردم گمان كرده‏اند كه همين كه ادعاى ايمان كردند، آنها را به حال خود رها مى‏كنيم و آنها را امتحان نمى‏كنيم؟)
و براى اينكه نشان دهد كه امتحان يكى از سنتهاى دائمى و لا يتغير الهى است مى‏فرمايد:
« و لقد فتنا الذين من قبلهم»
بطور قطع بدانيد كه ما كسانى كه قبل از شما بوده‏اند مورد آزمايش قرار داديم و ديگر اينكه به انسانها بفهماند كه صالح كيست و ناصالح كيست.
« فليعلمن اللّه الذين صدقوا و ليعلمن الكاذبين»
(مسلماً خود خداوند مى‏داند كه چه كسى در ادعاى ايمان خود راستگو و چه كسانى دروغگو است.)
از مجموع گفته‏ها روشن مى‏شود كه آزمون انسان توسط خداوند يكى از سنتهاى حتمى و لا يتغير الهى است، كه هيچ كس از امتحان خداوند معاف نيست. حتى انبيا و اولياى بزرگ الهى مى‏بايست در طول زندگى، آزمايشات سخت و عظيمى را سپرى كنند تا بر همگان معلوم شود كه بدون جهت به مقامات عالى نرسيده‏اند. زيرا پاداش و جزا دادن انسان بستگى به موفقيت او در امتحان دارد. بنابراين هيچ انسان مختارى كه در عالم هستى قدم مى‏گذارد نمى‏تواند از آزمايش‏هاى الهى معاف باشد.
امتحان
تنها راهى كه ميزان عبوديت افراد را مشخص مى‏كند »امتحان» است و توسط امتحان است كه مى‏توان در مسير اطاعت و بندگى خداوند قرار گرفت و به كمالات و قرب الى اللّه دست يافت.
»هو الذى خلق السماوات و الارض...ليبلوكم ايكم احسن عملا» هود آيه 7
)خداوند آسمانها و زمين را آفريد...تا شما را بيازمايد كه عمل كدام يك از شما بهتر از ديگران است.)
»خلق الموت و الحياه ليبلوكم ايكم احسن عملا» ملک آيه 3
(خداوند، مرگ و حيات را خلق كرد تا شما را امتحان كند كه كداميك از از جهت عمل بهتر از ديگران است.)
نحوه امتحانات الهى
خداوند انسانها را در دو بعد تشريعى و تكوينى امتحان مى‏كند.
امتحان تشريعى: يكى از حكمتهاى ارسال رسل و نزول كتب آسمانى آزمايش انسانهاست. زيرا كليه امور اعتقادى و عبادى سبب مى‏شود كه انسان توسط يكى از دو راه عبوديت و عصيان، امتحان شود تا مشخص شود كه چه كسى در مقابل امور الهى خاضع و مطيع است و چه كسى حاضر به پذيرش آنها نيست.
« ما كان الله ليذر المومنين على ما انتم عليه حتى يميز الخبيث من الطيب» آل عمران آيه 179
( چنين نيست كه خداوند مؤمنين واقعى را از كسانى كه فقط به زبان ايمان آورده‏اند و در قلبشان اثرى از ايمان به خدا نيست جدا نكند و آنها را به همان وضع مؤمنين ظاهرى رها كند (و هر دوى اين گروه را يكسان بداند) بلكه او (با امتحانات گوناگون قصد دارد كه) افراد پاك و ناپاك را از يكديگر متمايز كند.
امتحان تكوينى: بمعناى امتحان در برابر نعمت‏ها و بلاها است. كه خداوند با قرار دادن انسان برابر نعمت‏ها و بلاها او را در سر دو راهى قرار مى‏دهد.
امتحان خداوند توسط نعمتها:
يكى از مهمترين حكمتهاى آفريده شدن نعمتها، آزمايش انسان است.
« انا جعلنا ما على الارض زينه لها لنبلوهم ايهم احسن عملا » کهف آيه 7
)ما آنچه را كه بر روى زمين است زينت آن قرار داديم تا مردم را امتحان كنيم كه عمل كداميك بهتر است.)
امتحان خداوند توسط نعمت‏ها، اين است كه اگر نعمت در مسيرى كه مورد رضاى اوست به كار گرفته شوند در امتحان موفق شده‏ايم و اگر نعمت در مسيرى كه رضايت او نيست بكار گرفته شود در امتحان مردود شده‏ايم.
امتحان توسط بلاها
بسا اوقات خداوند انسان را بوسيله بلاها در معرض آزمايش قرار مى‏دهد.
« نبلوكم بالشر و الخير فتنه » انبياء آيه 35
( ما شما را بامور خوب و بد امتحان مى‏كنيم).
بعضى از افراد در برابر مصائب و مشكلاتى كه با آن مواجه مى‏شوند از خود عكس العمل نشان مى‏دهند. كه آنها را از مسير حق و مورد رضايت شخصى منحرف مى‏كند. و دست به اعمال نادرستى مى‏زنند و يا نسبت به خداوند بدگمان مى‏شوند. مثلا شخصى كه دچار فقر و مشكل مالى است ممكن است براى رفع مشكل خود دست به امور خلاف و نامشروعى از قبيل دزدى و نظاير آن بزند، يا لااقل در قلب خود نسبت به خدا كدورتى حاصل كند و سخنانى بر زبان آورد. و در عوض كسان ديگرى هستند كه بلاها و مصائب هرگز آنها را از راه رضاى خدا خارج نمى‏كند و به هيچ وجه زبان به شكوه و اعتراض به خالق هستى نمى‏گشايند. و نه براى رفع بلا و ناراحتى خويش مرتكب اعمال زشت و نادرست مى‏شوند. و در امتحان خداوند پيروز و سرافراز بيرون آمده‏اند. كه از آن به صبر تعبير شده است.
« و لنبلونكم بشى‏ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصبيه ثالوا انا لله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئك هم المهتدون» بقره آيه 155تا 157
(بدون ترديد ما شما را با ترس و گرسنگى و زيانهاى مالى و جانى و صدماتى كه به محصولات شما مى‏رسد امتحانتان مى‏كنيم و (اى پيامبر) به افراد صابر و شكيبا مژده ده، صابران كسانى هستند كه وقتى كه مصيبتى به آنان مى‏رسد (خدا را فراموش نكرده) و مى‏گويند: ما متعلق به خدا هستيم و به سوى او هم برمى‏گرديم درود و رحمت پروردگار بر آنان باد و هدايت شدگان واقعى اينها هستند.)
بلاها وسيله‏اى براى تنبيه انسان
براى اينكه انسان به خود مغرور نشود و همواره اصالت خويش را حفظ كند. معمولا در معرض حالات مختلفى قرار مى‏گيرد. سالم است بيمار مى‏شود غنى است فقير مى‏شود، زنده است در معرض مرگ قرار مى‏گيرد... خداوند بندگانش را با انواع شدائد امتحان مى‏كند و با انواع مشكلات دعوت به عبادت مى‏كند و به انواع گرفتاريها مبتلا مى‏كند تا تكبر را از قلبهايشان بيرون كند و خضوع و فروتنى را در آنها جايگزين سازد و درهاى لطف و رحمتش را به روى آنها بگشايد و عفوش را شامل آنها گرداند.
بلاها باعث افزايش درجات مى‏شود
مصائب و ناگواريها سبب مى‏شود كه انسان به ضعف خويش پى برده و بخالق بى نياز متوجه شود.
بلاها داراى مراتبى است بلاها در افراد عادى سبب بيدارى و رفع غفلت مى‏گردد. و در اولياءاللّه و افراد برجسته موجب توجه هر چه بيشتر و عميقتر و بالنتيجه افزايش درجات و معرفت آنها مى‏شود.
بلاها موجب عبرت در ديگران مى‏شود
گاهى اوقات مشيت الهى اقتضا مى‏كند براى اينكه افراد از سرنوشت يكديگر عبرت گيرند و جلوى گناه و فساد گرفته شود و نيز به جهت آنكه مردم نمونه كوچكى از قيامت را در همين جهان مشاهده كنند و بدانند كه خداوند از اقوال و افعال آنان غافل نيست، بخشى از جزاى آنها را به صورتهاى مختلف در همين جهان براى آنها روشن مى‏سازد.
»ظهر الفساد فى البر و البحر بما كسبت ايدى الناس ليذيقهم‏0 بعض الذى عملوا لعلهم يرجعون» روم آيه 41
( فساد در خشكى و دريا به خاطر كارهايى كه خود مردم انجام داده‏اند آشكار شده است خدا مى‏خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنها بچشاند شايد به سوى حق برگردند.)
بايد توجه كرد اعمال و رفتار انسان نه فقط مستقيما بلكه به طور غير مستقيم آثار و عواقب بسيار سوئى به دنبال دارد. بعبارت ديگر ميان اعمال خلاف و بروز مصائب و مفاسد اجتماعى روابط تنگاتنگى وجود دارد.
طبق نصوص صريح آيات و روايات اسلامى، روابط بسيار عميق و نزديكى ميان افعال ما و حوادث خير و شر وجود دارد. با بيان ديگر اين قول و فعل خود ما است كه بركات و بلاها زندگى ما را رقم مى‏زند.
«ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير» شوری آيه 30
هر مصيبتى كه به شما مى‏رسد بخاطر اعمالى است كه خودتان انجام داده‏ايد و اين در حالى است كه خدا بسيارى از خطاهاى شما را مى‏بخشد و مجازات نمى‏كند.
رابطه ميان اعمال و حوادث يكى از سنتهاى الهى است و براى كسى تصور نكند كه مى‏تواند از اين روش بگريزد در دنباله آيه آمده است.
« و ما انتم بمعجزين فى الارض و ما لكم من دون اللّه من ولى و لا نصير» شوری آيه 31
(شما هرگز نمى‏توانيد در زمين از قدرت خداوند فرار كنيد و غير از او هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست.)
و قال رسول اللّه صلی الله عليه و سلم «ما من عبد ابتلى ببليه فى الدنيا الا بذنب»
پيامبر اكرم صلی الله عليه و سلم مى‏فرمايد: هيچ كس در دنيا به بليه‏اى مبتلا نمى‏شود مگر به خاطر گناهى كه انجام داده است.
در اين زمينه كه بلاها و مصائب معلول گناهان خود انسان است آيات و روايات متعددى وجود دارد. همان طور گاهى براى مجازات يك فرد نعمتها از او سلب مى‏شود، در برخى موارد با گرفتن نعمتها و مواهب از يك جامعه، مردم آن به كيفر مى‏رسند.
«ان اللّه لم يك مغيرا نعمه انعمها على قوم حتى يغيروا ما بانفسهم» انفال آيه 53
(خداوند هيچ نعمتى را كه به قومى داده است هرگز تغيير نمى‏دهد و از آنها نمى‏گيرد مگر آنكه آنان خودشان را تغيير دهند.)
اين تغيير نعمتها مى‏تواند با اشكال مختلفى باشد. از تغيير عزت و شوكت يك جامعه به ذلت و خوارى دچار شدن تا محروم شدن از مواهب عادى طبيعى مانند باران و غيره
بلاها و تطهير ذنوب
خداوند انسانها را (خصوصا مؤمنين را) به دليل گناهانشان مجازات مى‏كند، تا همين مجازات تطهير ذنوب آنها گردد. بايد دانست كه عذاب الهى در قيامت بسيار هولناك و دهشت‏انگيز است، توصيفى كه از قيامت شده پشت هر گناهكارى را مى‏لرزاند. و از طرف ديگر لطف خداوند ايجاب مى‏كند كه تا آنجا كه مقدور است، خصوصا مؤمنين را از اين عذاب غير قابل تصور معذب نكند. هر چند كه آنان در طول زندگى مرتكب گناهانى شده‏اند ولى به جهت ايمانشان جا دارد كه مشمول لطف و رحمت خداوند قرار گيرند. به همين خاطر خداوند با پديد آوردن مصائب و ناگواريهاى كوچك و بزرگ در زندگى، مؤمنان را به درجات كوچكى مجازات مى‏كند تا آنهارا از درجات بسيار بالاتر عذاب اخروى (كه با مجازاتها و عذابهاى دنيوى قابل مقايسه نيست) معاف گرداند.
خداوند بخاطر اينكه مى‏خواهد مؤمنين را به دليل ايمان و اعتقادشان اجر و پاداش دهد، آنان را در دنيا با انواع شدايد و مشكلات مبتلا مى‏كند و از اين رهگذر مستحق پاداششان مى‏نمايد.
يكى از حكمتهاى نزول مصائب و ناگواريها اين است كه نفس انسان، آبديده و پرورده مى‏شود.
با مشاهده افراد در طول زندگى به روشنى مى‏بينيم آنهائيكه در جريان سختيها قرار داشته‏اند، افراد مقاومتر و محكمترى بوده‏اند و بالعكس كسانى كه در ناز و نعمت بسر مى‏برده‏اند، غالبا افراد ضعيف النفس و سست اراده‏اى بار آمده‏اند.
با قرار گرفتن در كوران مشكلات و دست و پنجه نرم كردن با حوادث و تسليم شدن در برابر آنها آدمى را از ضعف رو به توانايى و از سستى و خمودگى به سوى استحكام و آبديدگى مى‏كشاند. و ديگر اينكه بسيارى از استعدادها و قابليتها در كشاكش همين مصائب و مشكلات رشد و بروز مى‏كند. و اگر اينها نبودند بسيارى از استعدادهاى نهفته در وجود آدمى هرگز به مرحله بروز و ظهور و از بالقوگى به مرحله فعليت و تحقق نمى‏رسيد.
جمع بندى
در بحث فلسفه بلاها بيان شد كه هدف از مصائب گاهى بيدارى انسان از خواب غفلت و توجه به ذات پروردگار است. گاهى مجازات اعمال گناه آلود خود انسان است به او بازگشت مى‏كند. و در مواردى هم براى جلوگيرى از طغيان انسان است يا براى تطهير ذنوبشان است. و در آخر اينكه براى ارتقاع درجه او صورت مى‏گيرد.
گاهى گناه از جنبه فردى خارج و به صورت اجتماعى ظاهر مى‏شود. لذا مجازات هم از شكل فردى خارج و صورت اجتماعى بخود مى‏گيرد. و جنبه عمومى و همگانى پيدامى كند در نتيجه بلاها و مصيبت‏ها هم همگانى مى‏شود.
« و اتقوا فتنه تصيبن الذين ظلموا منكم خاصه و اعلموا ان اللّه شديد العقاب» انفال آيه 25
)بپرهيزيد از بلاهايى كه فقط شامل دسته خاصى كه مرتكب آن گناه شده‏اند نمى‏شود. (بلكه دامنگير همه افراد مى‏گردد) و بدانيد كه عذاب الهى بسيار شديد است.)
همچنانكه ملاحظه مى‏شود در اين آيه سخن از برخى گناهانى است كه موجب كيفر همه جامعه مى‏شود. هر چند كه فقط عده‏اى خاص به آن دست زده باشند.
در اينجا سؤالى كه به ذهن مى‏رسد اين است كه: چرا در قبال عمل خلافى كه بعضى مرتكب مى‏شوند، يك جامعه مجازات مى‏شود. و به اصطلاح خشك وتر با هم مى‏سوزند؟
در اين رابطه آيات و روايات اينگونه جواب مى‏دهند.
قال رسول اللّه صلی الله عليه و سلم «ان اللّه عزوجل لا يعذب العامه بعمل الخاصه حتى يروا المنكر بين ظهورهم و هم قادرون على ان ينكروا فاذا فعلو ذالك عذب اللّه الخاصه و العامه»
پيامبر اكرم صلی الله عليه و سلم مى‏فرمايد: خداوند عزوجل هرگز عموم مردم را به خاطر گناه عده‏اى خاص مجازات نمى‏كند مگر وقتى كه اعمال زشت و منكر در ميان آنها اشكار شود و در حالى كه مى‏توانند يا آن مخالفت كنند، سكوت نمايند. در اين صورت است كه خداوند نه فقط آن گروه خاص بلكه همه جامعه را مجازات خواهد كرد.
«ترك امر به معروف و نهى از منكر» و بى تفاوتى در قبال رواج اعمال خلاف و نادرست ديگران، گناهى است كه همه افراد جامعه را مستحق كيفر مى‏كند.
در روايتى آمده كه اين امر به كار كسى مى‏ماند كه در كشتى نشسته، زير پاى خود را به بهانه اينكه جاى خود اوست سوراخ كند و ديگران هم با آنكه شاهد اين عمل هستند جلوى او را نگيرند طبيعى است سوراخ كردن كشتى منجر به غرق شدن آن فرد و همه كسانى كه در كشتى هستند مى‏شود كه از كار او مخالفت نكرده‏اند.
قال رسول اللّه صلی الله عليه وسلم «اذا لم يامروا بمعروف و لم ينهوا عن المنكر» و قال رسول اللّه صلی الله عليه و سلم «ان اللّه اذا غضب على امه...يلى عليها اشرارها»
رسول خدا» مى‏فرمايد: هنگامى كه خداوند بر جامعه‏اى خشم كند...(زمينه فراهم مى‏كند) كه افراد شرور و ظالمى از بين خودشان زمام حكومتشان را بدست گيرند.

0 نظرات شما: