نويسنده : اسماعيل كاظمى
از آنجا كه هر از چندگاه شاهد رويدادها و سوانح طبيعى و اتفاقات ناگوارى مثل زلزله، سيل و طوفان و... در جوامع بشرى هستيم و بر اثر اين رخدادها و اتفاقات ناشى از آن عده بسيارى از انسانها جانشان را از دست مىدهند و بسيارى دچار گرفتاريها و مصايب ناشى از اين سوانح مىشوند، سؤالى كه در ذهن بعضى از افراد مخصوصا قشر جوان خطور مىكند اين است كه آيا تمام اين مصائب و گرفتاريها بلا محسوب مىشود يا اينكه آزمايشالهى است؟ و اگر بلا است؟ پس تكليف انسانهاى خوب و پرهيزگار و شايسته و بيگناه و كودكان معصوم كه بر اثر اين اتفاقات و سوانح جان، خانه و كاشانه و تمام هستى شان را از دست مىدهند و دچار عواقب ناشى از آن مىشوند چيست؟ و اگر آزمايش است تكليف انسان در برابر اين سوانح چيست؟
قبل از هر چيز بايد متذكر شوم، كه از آنجا كه در بين موجودات، انسان بواسطه »اراده و اختيار» قادر است. طريق كمال و عبوديت را به نحو احسن طى نمايد. و معناى »مختار بودن» هم اين است كه در انتخاب راه خير و شر آزاد است.
«انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا» سوره انسان آيه 3
ما راه خير و شر را به انسان داديم. مىتواند شاكر باشد و اطاعت خدا نمايد و مىتواند ناسپاسى كند و طريق نافرمانى را در پيش گيرد اما انتخاب هر يك از اين دو طريق استحقاقهاى مختلفى را براى انسان در بر دارد. يعنى انتخاب راه خير، مستحق پاداش و انتخاب راه شر، مستحق مجازات را دارد.
«افمن كان مومنا كمن كان فاسقا لايستوون» سوره سجده آيه 18
آيا فرد مؤمن با فرد عامى و گناهكار يكسان است مسلما اين دو يكسان نيستند.
از آنجا كه خداوند با علم ازلى خويش مىداند كه چه كسى مستحق پاداش و چه كسى مستحق مجازات است. اما عدل الهى اقتضا مىكند كه در اين مورد به علم خويش عمل نكند و براى اينكه حجت بر همگان تمام شود و راه عذر و بهانه بر منكران و ناصالحان و معاندان بسته شود و عذرى باقى نماند.
بشر را در معرض امتحانات گوناگون قرار مىدهد تا بر مبناى عملكرد هر فردى در آزمايشات الهى، پاداش او مشخص و حجت بر همگان تمام گردد. تا در فرداى قيامت اين عذر و اعتراض را پيش نكند كه »به چه دليل مجازات مىشويم.»
لذا خداوند انسانها را در معرض امتحانات كوچك و بزرگ قرار مىدهد تا استحقاق هر كسى بر مبناى نحوه عملكردش در آزمايشات به او داده شود.
بطور خلاصه فلسفه امتحانات الهى اعطاى استحقاقها بديشان است.
قرآن كريم هم فلسفه امتحانات الهى را مشخص نمودن صالحان از ناصالحان معرفى مىكند.
« احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لا يفتنون»
(آيا مردم گمان كردهاند كه همين كه ادعاى ايمان كردند، آنها را به حال خود رها مىكنيم و آنها را امتحان نمىكنيم؟)
و براى اينكه نشان دهد كه امتحان يكى از سنتهاى دائمى و لا يتغير الهى است مىفرمايد:
« و لقد فتنا الذين من قبلهم»
بطور قطع بدانيد كه ما كسانى كه قبل از شما بودهاند مورد آزمايش قرار داديم و ديگر اينكه به انسانها بفهماند كه صالح كيست و ناصالح كيست.
« فليعلمن اللّه الذين صدقوا و ليعلمن الكاذبين»
(مسلماً خود خداوند مىداند كه چه كسى در ادعاى ايمان خود راستگو و چه كسانى دروغگو است.)
از مجموع گفتهها روشن مىشود كه آزمون انسان توسط خداوند يكى از سنتهاى حتمى و لا يتغير الهى است، كه هيچ كس از امتحان خداوند معاف نيست. حتى انبيا و اولياى بزرگ الهى مىبايست در طول زندگى، آزمايشات سخت و عظيمى را سپرى كنند تا بر همگان معلوم شود كه بدون جهت به مقامات عالى نرسيدهاند. زيرا پاداش و جزا دادن انسان بستگى به موفقيت او در امتحان دارد. بنابراين هيچ انسان مختارى كه در عالم هستى قدم مىگذارد نمىتواند از آزمايشهاى الهى معاف باشد.
امتحان
تنها راهى كه ميزان عبوديت افراد را مشخص مىكند »امتحان» است و توسط امتحان است كه مىتوان در مسير اطاعت و بندگى خداوند قرار گرفت و به كمالات و قرب الى اللّه دست يافت.
»هو الذى خلق السماوات و الارض...ليبلوكم ايكم احسن عملا» هود آيه 7
)خداوند آسمانها و زمين را آفريد...تا شما را بيازمايد كه عمل كدام يك از شما بهتر از ديگران است.)
»خلق الموت و الحياه ليبلوكم ايكم احسن عملا» ملک آيه 3
(خداوند، مرگ و حيات را خلق كرد تا شما را امتحان كند كه كداميك از از جهت عمل بهتر از ديگران است.)
نحوه امتحانات الهى
خداوند انسانها را در دو بعد تشريعى و تكوينى امتحان مىكند.
امتحان تشريعى: يكى از حكمتهاى ارسال رسل و نزول كتب آسمانى آزمايش انسانهاست. زيرا كليه امور اعتقادى و عبادى سبب مىشود كه انسان توسط يكى از دو راه عبوديت و عصيان، امتحان شود تا مشخص شود كه چه كسى در مقابل امور الهى خاضع و مطيع است و چه كسى حاضر به پذيرش آنها نيست.
« ما كان الله ليذر المومنين على ما انتم عليه حتى يميز الخبيث من الطيب» آل عمران آيه 179
( چنين نيست كه خداوند مؤمنين واقعى را از كسانى كه فقط به زبان ايمان آوردهاند و در قلبشان اثرى از ايمان به خدا نيست جدا نكند و آنها را به همان وضع مؤمنين ظاهرى رها كند (و هر دوى اين گروه را يكسان بداند) بلكه او (با امتحانات گوناگون قصد دارد كه) افراد پاك و ناپاك را از يكديگر متمايز كند.
امتحان تكوينى: بمعناى امتحان در برابر نعمتها و بلاها است. كه خداوند با قرار دادن انسان برابر نعمتها و بلاها او را در سر دو راهى قرار مىدهد.
امتحان خداوند توسط نعمتها:
يكى از مهمترين حكمتهاى آفريده شدن نعمتها، آزمايش انسان است.
« انا جعلنا ما على الارض زينه لها لنبلوهم ايهم احسن عملا » کهف آيه 7
)ما آنچه را كه بر روى زمين است زينت آن قرار داديم تا مردم را امتحان كنيم كه عمل كداميك بهتر است.)
امتحان خداوند توسط نعمتها، اين است كه اگر نعمت در مسيرى كه مورد رضاى اوست به كار گرفته شوند در امتحان موفق شدهايم و اگر نعمت در مسيرى كه رضايت او نيست بكار گرفته شود در امتحان مردود شدهايم.
امتحان توسط بلاها
بسا اوقات خداوند انسان را بوسيله بلاها در معرض آزمايش قرار مىدهد.
« نبلوكم بالشر و الخير فتنه » انبياء آيه 35
( ما شما را بامور خوب و بد امتحان مىكنيم).
بعضى از افراد در برابر مصائب و مشكلاتى كه با آن مواجه مىشوند از خود عكس العمل نشان مىدهند. كه آنها را از مسير حق و مورد رضايت شخصى منحرف مىكند. و دست به اعمال نادرستى مىزنند و يا نسبت به خداوند بدگمان مىشوند. مثلا شخصى كه دچار فقر و مشكل مالى است ممكن است براى رفع مشكل خود دست به امور خلاف و نامشروعى از قبيل دزدى و نظاير آن بزند، يا لااقل در قلب خود نسبت به خدا كدورتى حاصل كند و سخنانى بر زبان آورد. و در عوض كسان ديگرى هستند كه بلاها و مصائب هرگز آنها را از راه رضاى خدا خارج نمىكند و به هيچ وجه زبان به شكوه و اعتراض به خالق هستى نمىگشايند. و نه براى رفع بلا و ناراحتى خويش مرتكب اعمال زشت و نادرست مىشوند. و در امتحان خداوند پيروز و سرافراز بيرون آمدهاند. كه از آن به صبر تعبير شده است.
« و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصبيه ثالوا انا لله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئك هم المهتدون» بقره آيه 155تا 157
(بدون ترديد ما شما را با ترس و گرسنگى و زيانهاى مالى و جانى و صدماتى كه به محصولات شما مىرسد امتحانتان مىكنيم و (اى پيامبر) به افراد صابر و شكيبا مژده ده، صابران كسانى هستند كه وقتى كه مصيبتى به آنان مىرسد (خدا را فراموش نكرده) و مىگويند: ما متعلق به خدا هستيم و به سوى او هم برمىگرديم درود و رحمت پروردگار بر آنان باد و هدايت شدگان واقعى اينها هستند.)
بلاها وسيلهاى براى تنبيه انسان
براى اينكه انسان به خود مغرور نشود و همواره اصالت خويش را حفظ كند. معمولا در معرض حالات مختلفى قرار مىگيرد. سالم است بيمار مىشود غنى است فقير مىشود، زنده است در معرض مرگ قرار مىگيرد... خداوند بندگانش را با انواع شدائد امتحان مىكند و با انواع مشكلات دعوت به عبادت مىكند و به انواع گرفتاريها مبتلا مىكند تا تكبر را از قلبهايشان بيرون كند و خضوع و فروتنى را در آنها جايگزين سازد و درهاى لطف و رحمتش را به روى آنها بگشايد و عفوش را شامل آنها گرداند.
بلاها باعث افزايش درجات مىشود
مصائب و ناگواريها سبب مىشود كه انسان به ضعف خويش پى برده و بخالق بى نياز متوجه شود.
بلاها داراى مراتبى است بلاها در افراد عادى سبب بيدارى و رفع غفلت مىگردد. و در اولياءاللّه و افراد برجسته موجب توجه هر چه بيشتر و عميقتر و بالنتيجه افزايش درجات و معرفت آنها مىشود.
بلاها موجب عبرت در ديگران مىشود
گاهى اوقات مشيت الهى اقتضا مىكند براى اينكه افراد از سرنوشت يكديگر عبرت گيرند و جلوى گناه و فساد گرفته شود و نيز به جهت آنكه مردم نمونه كوچكى از قيامت را در همين جهان مشاهده كنند و بدانند كه خداوند از اقوال و افعال آنان غافل نيست، بخشى از جزاى آنها را به صورتهاى مختلف در همين جهان براى آنها روشن مىسازد.
»ظهر الفساد فى البر و البحر بما كسبت ايدى الناس ليذيقهم0 بعض الذى عملوا لعلهم يرجعون» روم آيه 41
( فساد در خشكى و دريا به خاطر كارهايى كه خود مردم انجام دادهاند آشكار شده است خدا مىخواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنها بچشاند شايد به سوى حق برگردند.)
بايد توجه كرد اعمال و رفتار انسان نه فقط مستقيما بلكه به طور غير مستقيم آثار و عواقب بسيار سوئى به دنبال دارد. بعبارت ديگر ميان اعمال خلاف و بروز مصائب و مفاسد اجتماعى روابط تنگاتنگى وجود دارد.
طبق نصوص صريح آيات و روايات اسلامى، روابط بسيار عميق و نزديكى ميان افعال ما و حوادث خير و شر وجود دارد. با بيان ديگر اين قول و فعل خود ما است كه بركات و بلاها زندگى ما را رقم مىزند.
«ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير» شوری آيه 30
هر مصيبتى كه به شما مىرسد بخاطر اعمالى است كه خودتان انجام دادهايد و اين در حالى است كه خدا بسيارى از خطاهاى شما را مىبخشد و مجازات نمىكند.
رابطه ميان اعمال و حوادث يكى از سنتهاى الهى است و براى كسى تصور نكند كه مىتواند از اين روش بگريزد در دنباله آيه آمده است.
« و ما انتم بمعجزين فى الارض و ما لكم من دون اللّه من ولى و لا نصير» شوری آيه 31
(شما هرگز نمىتوانيد در زمين از قدرت خداوند فرار كنيد و غير از او هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست.)
و قال رسول اللّه صلی الله عليه و سلم «ما من عبد ابتلى ببليه فى الدنيا الا بذنب»
پيامبر اكرم صلی الله عليه و سلم مىفرمايد: هيچ كس در دنيا به بليهاى مبتلا نمىشود مگر به خاطر گناهى كه انجام داده است.
در اين زمينه كه بلاها و مصائب معلول گناهان خود انسان است آيات و روايات متعددى وجود دارد. همان طور گاهى براى مجازات يك فرد نعمتها از او سلب مىشود، در برخى موارد با گرفتن نعمتها و مواهب از يك جامعه، مردم آن به كيفر مىرسند.
«ان اللّه لم يك مغيرا نعمه انعمها على قوم حتى يغيروا ما بانفسهم» انفال آيه 53
(خداوند هيچ نعمتى را كه به قومى داده است هرگز تغيير نمىدهد و از آنها نمىگيرد مگر آنكه آنان خودشان را تغيير دهند.)
اين تغيير نعمتها مىتواند با اشكال مختلفى باشد. از تغيير عزت و شوكت يك جامعه به ذلت و خوارى دچار شدن تا محروم شدن از مواهب عادى طبيعى مانند باران و غيره
بلاها و تطهير ذنوب
خداوند انسانها را (خصوصا مؤمنين را) به دليل گناهانشان مجازات مىكند، تا همين مجازات تطهير ذنوب آنها گردد. بايد دانست كه عذاب الهى در قيامت بسيار هولناك و دهشتانگيز است، توصيفى كه از قيامت شده پشت هر گناهكارى را مىلرزاند. و از طرف ديگر لطف خداوند ايجاب مىكند كه تا آنجا كه مقدور است، خصوصا مؤمنين را از اين عذاب غير قابل تصور معذب نكند. هر چند كه آنان در طول زندگى مرتكب گناهانى شدهاند ولى به جهت ايمانشان جا دارد كه مشمول لطف و رحمت خداوند قرار گيرند. به همين خاطر خداوند با پديد آوردن مصائب و ناگواريهاى كوچك و بزرگ در زندگى، مؤمنان را به درجات كوچكى مجازات مىكند تا آنهارا از درجات بسيار بالاتر عذاب اخروى (كه با مجازاتها و عذابهاى دنيوى قابل مقايسه نيست) معاف گرداند.
خداوند بخاطر اينكه مىخواهد مؤمنين را به دليل ايمان و اعتقادشان اجر و پاداش دهد، آنان را در دنيا با انواع شدايد و مشكلات مبتلا مىكند و از اين رهگذر مستحق پاداششان مىنمايد.
يكى از حكمتهاى نزول مصائب و ناگواريها اين است كه نفس انسان، آبديده و پرورده مىشود.
با مشاهده افراد در طول زندگى به روشنى مىبينيم آنهائيكه در جريان سختيها قرار داشتهاند، افراد مقاومتر و محكمترى بودهاند و بالعكس كسانى كه در ناز و نعمت بسر مىبردهاند، غالبا افراد ضعيف النفس و سست ارادهاى بار آمدهاند.
با قرار گرفتن در كوران مشكلات و دست و پنجه نرم كردن با حوادث و تسليم شدن در برابر آنها آدمى را از ضعف رو به توانايى و از سستى و خمودگى به سوى استحكام و آبديدگى مىكشاند. و ديگر اينكه بسيارى از استعدادها و قابليتها در كشاكش همين مصائب و مشكلات رشد و بروز مىكند. و اگر اينها نبودند بسيارى از استعدادهاى نهفته در وجود آدمى هرگز به مرحله بروز و ظهور و از بالقوگى به مرحله فعليت و تحقق نمىرسيد.
جمع بندى
در بحث فلسفه بلاها بيان شد كه هدف از مصائب گاهى بيدارى انسان از خواب غفلت و توجه به ذات پروردگار است. گاهى مجازات اعمال گناه آلود خود انسان است به او بازگشت مىكند. و در مواردى هم براى جلوگيرى از طغيان انسان است يا براى تطهير ذنوبشان است. و در آخر اينكه براى ارتقاع درجه او صورت مىگيرد.
گاهى گناه از جنبه فردى خارج و به صورت اجتماعى ظاهر مىشود. لذا مجازات هم از شكل فردى خارج و صورت اجتماعى بخود مىگيرد. و جنبه عمومى و همگانى پيدامى كند در نتيجه بلاها و مصيبتها هم همگانى مىشود.
« و اتقوا فتنه تصيبن الذين ظلموا منكم خاصه و اعلموا ان اللّه شديد العقاب» انفال آيه 25
)بپرهيزيد از بلاهايى كه فقط شامل دسته خاصى كه مرتكب آن گناه شدهاند نمىشود. (بلكه دامنگير همه افراد مىگردد) و بدانيد كه عذاب الهى بسيار شديد است.)
همچنانكه ملاحظه مىشود در اين آيه سخن از برخى گناهانى است كه موجب كيفر همه جامعه مىشود. هر چند كه فقط عدهاى خاص به آن دست زده باشند.
در اينجا سؤالى كه به ذهن مىرسد اين است كه: چرا در قبال عمل خلافى كه بعضى مرتكب مىشوند، يك جامعه مجازات مىشود. و به اصطلاح خشك وتر با هم مىسوزند؟
در اين رابطه آيات و روايات اينگونه جواب مىدهند.
قال رسول اللّه صلی الله عليه و سلم «ان اللّه عزوجل لا يعذب العامه بعمل الخاصه حتى يروا المنكر بين ظهورهم و هم قادرون على ان ينكروا فاذا فعلو ذالك عذب اللّه الخاصه و العامه»
پيامبر اكرم صلی الله عليه و سلم مىفرمايد: خداوند عزوجل هرگز عموم مردم را به خاطر گناه عدهاى خاص مجازات نمىكند مگر وقتى كه اعمال زشت و منكر در ميان آنها اشكار شود و در حالى كه مىتوانند يا آن مخالفت كنند، سكوت نمايند. در اين صورت است كه خداوند نه فقط آن گروه خاص بلكه همه جامعه را مجازات خواهد كرد.
«ترك امر به معروف و نهى از منكر» و بى تفاوتى در قبال رواج اعمال خلاف و نادرست ديگران، گناهى است كه همه افراد جامعه را مستحق كيفر مىكند.
در روايتى آمده كه اين امر به كار كسى مىماند كه در كشتى نشسته، زير پاى خود را به بهانه اينكه جاى خود اوست سوراخ كند و ديگران هم با آنكه شاهد اين عمل هستند جلوى او را نگيرند طبيعى است سوراخ كردن كشتى منجر به غرق شدن آن فرد و همه كسانى كه در كشتى هستند مىشود كه از كار او مخالفت نكردهاند.
قال رسول اللّه صلی الله عليه وسلم «اذا لم يامروا بمعروف و لم ينهوا عن المنكر» و قال رسول اللّه صلی الله عليه و سلم «ان اللّه اذا غضب على امه...يلى عليها اشرارها»
رسول خدا» مىفرمايد: هنگامى كه خداوند بر جامعهاى خشم كند...(زمينه فراهم مىكند) كه افراد شرور و ظالمى از بين خودشان زمام حكومتشان را بدست گيرند.
Jul 1, 2007
امتحانات خداوند
نوشته شده توسط
الصديق
at
7:30 PM
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظرات شما:
Post a Comment