Jun 25, 2007

آشنايي با امام اعظم ابوحنيفه رحمة الله عليه

نويسنده : حافظ سراج الدين خسروي
خواننده گرامي :
مقاله‏اي كه در دسترس شما قرار دارد ، براي نوجوانان اهل سنت و پيروان حضرت امام اعظم ابو حنيفه نوشته شده است . كه البته دانشمندان و دانش پژوهان از آن بي‏نياز خواهند بود .
هدف از نوشتن اين مطالب ،آشنايي نسل نو با شخصيتهاي جهاني تاريخ اسلام است تا ان شاءالله زمينه بازگشت مسلميني با گذشته‏ي ، پر افتخار خود ارتباط پيدا كنند ، و به پايندگي و جاودانگي اسلام مطمئن گردند .
شكي نيست كه اين شخصيت و ساير شخصيتهاي بزرگ جهاني اسلام در پرتو تعاليم مقدس اسلام به آنهمه شرافت و عزت و سر بلندي رسيده‏اند ، و بدرستي جنبه‏هاي مختلف حيات پر افتخارشان در واقع بررسي بخشي از تاريخ افتخار آفرين اسلام است
.

آشنايي با امام ابوحنيفه
تولد : امام اعظم در سال 80 هـ . ق در دوره حكومت عبدالملك بن مروان اموي ، در شهر كوفه عراق متولد گرديد . پدرش كه ثابت نام داشت نام او را نعمان گذاشت . و با انتخاب نامي نيك اميدوار بود . كه فرزندش مصداق واقعي اين نام قرار گيرد .
اسماعيل بن حماد ابي حنيفه مي‏گويد : من اسماعيل بن حماد بن نعمان بن ثلبت مرزبان از فرزندان فارس و
قسمت جنوب غربي ( چاريكار ) در دامن كوهي واقع است كه باميان منطقه تاريخي افغانستان منتهي مي‏گردد .
محققان افغاني موطن اصلي امام را ولايت پروان و قريه خواجه سيار گفته‏اند كه در نزديكي چاريكار مركز پروان واقع گرديده است .
علت نقل مكان خاندان امام از افغانستان به كوفه را مورخين اسارت مرزبان جد امام گفته‏اند . كه هنگام فتح كابل به اسارت درآمد . و سپس در سرزمين عراق آزاد گرديد . و همانجا ماندگار شده است .
خاندان امام
امام اعظم از خانداني شريف و ثروتمند بود كه در جامعه اسلامي داراي اعتبار و اهميت زيادي بوده است .
گفته‏اند جد امام برسم يادبود مردم فارس در آغاز فصل بهار براي حضرت علي ( رضي الله عنه ) فالوده هديه برد . كه حضرت هديه او را پذيرفت و فرمود هر روز ما نوروز است .
اين حكايت نشان مي‏دهد كه در جامعه اسلامي اين خاندان بسيار محترم و گرامي بوده است .
امام و دوران نوجواني
چون امام ابوحنيفه به سن رشد رسيد ، پدرش او را وادار به تعليم علوم ، متداول نموده كه ايشان در همان آغاز جواني در علم بلاغت ، ادبيات ، صرف نحو ، لغت ، قرائت ، تفسير ، حديث و ساير علوم ديني و اجتماعي بحد ضرورت دانش اندوخت و بمرحله كمال قدم گذاشت ، تا جائيكه امام شعبي متوجه نبوغ فكري او گرديد . و او را تشويق نمود كه نسبت به علوم توجه بيشتري نمايد .
شغل ابوحنيفه در دوران جواني:
امام اعظم پس از تحصيلات به تجارت مشغول بود. و البته با وجود اين شغل از علم و دانش دست نكنيد، بلكه درآمد شغلي خود را در خدمت دين و علماء قرار داد. او در كوفه پارچه فروش بود. [1] تعجبي ندارد كه امام در دوران جواني به تجارت پارچه روي آورد، زيرا كه سرور هر دو عالم حضرت محمد(ص) نيز در دوره جواني به شغل تجارت اشتغال داشت. و البته در صداقت و امانت و تقوا امام ابوحنيفه، پيامبر گرامي اسلام را الگوي خود قرار داده است.
مكتب فقهي امام ابوحنيفه رضي الله عنه:
اهميت تدوين فقه:
در شرايطي كه قلمرو اسلام گسترش يافته بود، و سياستمداران بيشتر درگير كشمكشهاي سياسي بودند. و نمي توانستند در جهت تطبيق زندگي مسلمانان با ارزشهاي اسلامي اقدام اساسي انجام دهند. حضرت امام احساس تكليف نمود. بنابراين در صدد برآمد تا برنامه هاي زندگاني را بر معيار شريعت مقدس اسلام در معرض ديد عموم مردم قرار دهد تا آنان به آساني بتوانند مسئوليت هاي خود را در زندگاني بشناسند و طبق شريعت به آنان عمل كنند.
بطور قطع در صورتي كه از طرف علماء اسلامي اقدامي انجام نمي گرفت. مردم دچار مشكلات بزرگي مي شوند. بطوري كه تشخيص حقايق براي آنان سخت و دشوار مي گرديد. زيرا استنباط احكام شرعي براي عموم مردم كاري بسيار مشكل بود به همين دليل از نظر امام ابوحنيفه تدوين فقه يك ضرورت اجتماعي به حساب مي آمد. بنابراين بر اساس تكليف شرعي اقدام به انجام اين مسؤوليت بزرگ نمود
منابع استنباط فقه از نظر امام ابوحنيفه:
اصول مذهب امام اجتهاد در مسايلي بود كه فصلي از كتاب و سنت و قول صحابه (رض) وجود نداشت. ايشان خود روش خود را در فقه بدين سان بيان فرموده اند:
من در استنباط احكام و مسايل فقهي ابتدا به كتاب خدا مراجعه مي كنم، اگر در قرآن حكيم آنرا يافتم مقصود حاصل است ولي اگر حكم آن را در قرآن نيافتم به سنت رسول الله و احاديث صحيحه كه در اختيار اشخاص مورد اعتماد است مراجعه مي‏كند و اما اگر در كتاب خدا و سنت پيامبرش حكم آن را نيافتم از ميان نظريه هاي صحابه (رض) هر كدام را كه تشخيص دهم يكي را برمي گزينم و ديگري را ترك مي كنم سپس به گفته هاي ديگران مراجعه مي كنم. اما اگر كار به شعبي و ابن سيرين و سعيد ابن مسيب ختم شود من هم حق دارم همانند آنان به اجتهاد بپردازم. به ايشان گفته شد اگر فتوائي داديد كه با كتاب خدا مخالف بود ؟ فرمودند: گفته خود را ترك مي كنم و به كتاب خدا عمل مي كنم گفتند اگر قول شما با حديث پيامبر (ص) مخالفت داشت.
گفتند: قول خود را پس مي گيرم و به حديث عمل مي كنم
خدمت ايشان گفته شد اگر چنانچه قول شما با نظر صحابي رسول الله مخالف بود.
فرمودند : قول صحابي را انتخاب مي كنم و قول خود را ترك مي كنم.
گفته شد: اگر قول شخصي از تابعين ب قول شما مخالف بود ؟
فرمودند : شخص تابعي يكي از رجال اسلام است و من نيز يكي از آنان هستم

0 نظرات شما: