Nov 7, 2007

اتحاد ملي و انسجام اسلامي از شعار تا عمل

نويسنده: مولانا مفتي محمدقاسم بنی کمال (قاسمی(
به پيشنهاد رهبر معظم انقلاب، سال جاري هجري شمسي در ايران اسلامي، سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي نام گرفته است. قطعاً انگيزه‌هاي خاص و اهداف بلندي از اين نام‌گذاري مدنظر بوده است.
بدون ترديد اين عنوان، معاني و مفاهيم ويژه‌اي را در اذهان مردم ايران اعم از مذاهب، قوميت‌ها و طيف‌هاي مختلف سياسي، و مردم كشورهاي اسلامي، خصوصاً عالمان و آگاهان تداعي ‌نموده و انتظارات مطلوب و مناسبي را باعث شده است.
مسلماً كسي منكر ضرورت اتحاد و انسجام در بين كوچكترين مجموعه‌ها، در سطح ملي و كل جهان اسلام نيست، بلكه آرزوي قلبي و آرمان هر ايراني و مسلماني تحقق اتحاد ملي و انسجام اسلامي و پذيرش بايدها و نبايدهاي آن است.
خداوند متعال در آخرين كتابش مؤكد فرموده است: «يا أيها الذين آمنوا اتقوالله حق تقاته و لاتموتن إلا و أنتم مسلمون. و اعتصموا بحبل الله جميعاً و لاتفرقوا»؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، بترسيد از خدا چنانكه حق ترسيدن از اوست، و نميريد مگر آنكه مسلمان باشيد. و همگي به ريسمان (ناگسستني دين) خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد.
علامه مفتي محمدشفيع عثماني، صاحب تفسير گرانسنگ معارف‌القرآن، در تفسير آية فوق نكتة جالبي را متذكر شده است: «تقوا و اتحاد دو اصل مهمي هستند كه نيروي جمعي مسلمانان در گرو آنها مي‌باشد».
براستي كه تقوا و ترس از الله به تلاشهاي اتحاد روح مي‌بخشد و اگر ترس از الله نباشد، سخن از اتحاد اغلب جنبة‌ تعارف و تشريفات پيدا مي‌كند و كم نتيجه مي‌گردد و گاهي اثرات آن از محدودة سالن‌هاي سخنراني و كنفرانس فراتر نمي‌رود.
تاريخ گواه است كه همواره بدخواهان كوشيده‌اند اين دو اصل را، كه رمز قوت و نيرومندي ملت‌هاي مسلمان و جهان اسلام در آن است، در زندگي مسلمانان كم‌رنگ و عملاً بي‌اهميت جلوه دهند تا به راحتي بتوانند آنها را آماج حملات بي‌امان و پيدا و پنهان خويش قرار دهند.
دين اسلام با توجه به جهان‌شمول بودنش، هيچ‌گونه مرز جغرافيايي براي پيروان خود نمي‌شناسد، اما پيروانش در 60 كشور كوچك و بزرگ پراكنده شده‌اند؛ و تراژدي اينجاست كه بسياري از دولتمردان كشورهاي اسلامي به جاي تقويت همبستگي ملي و تكيه بر الله و به كشورها و ملتهاي مسلمان، با اقتدارگرايي و حاكم كردن استبداد و خفقان، در پي وابستگي هر چه بيشتر به قدرتهاي سلطه‌طلب و جنايتكار هستند، و بر اثر اختلاف و نفرت از يكديگر، تيشه به ريشة هم مي‌زنند؛ و حال‌‌شان مصداق اين شعر اقبال است: امتي بودي امم گرديده‌اي/ بزم خود را خود ز هم پاشيده‌اي/ من شنيدستم ز نبّاض حيات/ اختلاف تست مقراض حيات.
اينجاست كه امروز بايد انديشمندان جهان اسلام، سازمانهاي بين‌المللي اسلامي و رهبران و دولتمردان كشورهاي اسلامي، با در نظر داشتن تقوا و ترس از الله، از سر نو انديشه و تدبير نمايند، و پس از سال‌ها گفت‌وگو و برگزاري كنفرانس‌ها و اجلاس‌هاي رسمي، در راستاي مصداق بخشيدن به شعارها و مفاهيم اتحاد و انسجام، سعي نوين و همه‌جانبه‌اي مبذول دارند.
يقيناً با درك چنين ضرورتي امسال سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي نام گرفته است. اما بديهي است كه تنها نامگذاري يكسال به اين عنوان كافي نيست، آن هم در كشوري كه همواره شعارهاي وحدت در آن تكرار شده و شكل عادي به خود گرفته است، و شايد بسياري به چنين شعارهاي كم ‌اعتماد شده‌اند. پس لزوماً بايد شيوه‌اي اتخاذ گردد تا اقشار مختلف ملت ايران اعم از قوميت‌ها، مذاهب، اقليت‌ها و طيف‌هاي مختلف فكري و سياسي و نيز مردم كشورهاي اسلامي و مسلمانان جهان، احساس و اذعان نمايند كه اكنون قدم‌هاي جدي‌تري از سوي حاكميت نظام جمهوري اسلامي ايران به سوي اتحاد و انسجام عملي برداشته خواهد شد. آنگاه است كه تصوير نظام جمهوري اسلامي ايران، در نظر همگان، تماماً تصوير يك نظام مردم‌سالار اسلامي وحدت‌گرا خواهد بود نه چيزي غير از اين.
نخستين گام در اين خصوص، برداشتن موانع اتحاد و انسجام و از بين بردن موجبات نفرت و تفرقه است. زيرا بسا ديده شده كه وجود يك مانع حاصل تلاش‌هاي چندين ساله را برباد و تباه كرده است و به جاي نزديكي فاصله‌ها را بيشتر نموده است. گذشته بر نمي‌گردد، اما به راحتي مي‌شود از تكرار سخنان و عملكردهاي نامطلوب جلوگيري به عمل آورد، و مسلماً چنين اقداماتي مقتضي اخلاص و شهامت ويژه‌اي است.
بر شمردن كلية موانع اتحاد و انسجام امت اسلامي از حوصله اين نوشتار خارج است، اما دو مانع چنان‌‌اند كه در صورت ناديده گرفتن آنها هر تلاش و سخني بي‌اثر خواهند ماند.
مانع اول، در حوزة انسجام اسلامي، اهانت و عدم احترام به مقدسات و شخصيت‌هاي مورد احترام طرفين است. چه اين اهانت به اصحاب پيامبر باشد و چه به شخصيت‌هاي مورد احترام شيعه باشد.
در اينجا ذكر مطلبي از انديشمند معاصر علامه سيد ابوالحسن ندوي مناسب به نظر مي‌رسد. ايشان در كتاب «إسمعي يا ايران [بشنو اي ايران]» كه حاوي گزارش سفر ايشان به ايران و ارائة راهكارهايي براي اتحاد و انسجام فرق اسلامي است، خطاب به دولتمردان و علماي برجستة شيعة ايران مي‌گويد: «اگر از صميم قلب مي‌‌خواهند تمام گروههاي مختلف مسلمانان به يكديگر نزديك شوند، لازم است رويه و طرز تفكرشان را نسبت به اصحاب رسول و ازواج آن‌حضرت صلي‌الله عليه وسلم تغيير دهند، زيرا تا زماني كه به شخصيتهاي محترم گروهها به ديده احترام نگاه نشود، هيچ كدام از تلاشهايي كه براي وحدت و يكپارچگي امت اسلامي انجام مي‌شود، موفق نخواهد شد. نمي‌دانم چگونه مي‌توان تصور كرد كه دو نفر براي اهداف واحدي از روي محبت و صميميت دور هم جمع شوند اما يكي از آن دو، شخصيتهاي محبوب و محترم طرف ديگر را مورد لعن قرار دهد، در مورد آنها كلمات ناشايست و زشت به كار برد و بهتان‌هاي بي‌اساس و دروغ به آنها نسبت دهد و تازه اين نحوه رفتار خود را موجب تقرب به خدا بداند!؟ با توجه به تجاربي كه از گذشتگان رسيده مي‌توان حدس زد كه فردي كه اين چنين تهمت‌هايي را در مورد شخصيت‌هاي مورد احترام خويش بشنود، آن هم شخصيت‌هايي كه آنها را اسطورة‌ تقوا و دين و شاگرد و جانثار حضرت رسول صلي‌الله عليه وسلم مي‌داند و معتقد است كه آنها عمر خود را براي جهاد و مبارزه و ابلاغ دين صرف نموداند و تا پاي شهادت پيش رفتند تا توانستند خدماتي گرانقدر و فراموش نشدني در زمينة دعوت و نجات بشريت از جور ظالمان از خود به جاي گذارند، چنان مضطرب و ناراحت ‌شود كه شعله‌اي سراسر وجودش را فرا ‌گيرد».
همچنين آنچه كه گروههاي تندروي سني و شيعه در عراق به آن دامن مي‌زنند؛ به مساجد و اماكن مورد احترام يكديگر تعرض مي‌كنند و به جاي تقويت مقاومت در مقابل اشغالگران، به قتل و كشتار مردم بي‌گناه و نخبگان يكديگر اقدام مي‌كنند، از اين قبيل است.
لاجرم وجود چنين مانعي، تحقق انسجام اسلامي بين سني و شيعه را با مشكل جدي مواجه كرده است. لذا علماي اسلامي اعم از شيعه و سني بايد با شهامت، شجاعت و دورانديشي اين مانع را از ميان بردارند و از هيچ كوششي در اين خصوص دريغ نكنند.
اما مانع دوم، در حوزة اتحاد ملي، همانا اعمال تبعيض و بسترسازي نكردن براي مشاركت اقليت‌هاي مذهبي و قومي و حتي سياسي در مديريت سياسي و كلان كشور است. اعمال تبعيض و معطل گذاشتن پتانسيل‌ و توانمندي اقليت‌ها، معضلي است كه تا در سطح كلان چاره‌اي براي آن انديشيده نشود مصاديق اتحاد و انسجام همچنان ناتمام مي‌ماند و ضربه‌هاي جبران‌ناپذيري به دولت و ملت وارد مي‌گردد. و مديريت سياسي و كلان كشور از توانمندي انسان‌هاي نخبه، لايق و خيرخواه صرفاً به دليل اينكه از اقليت‌ها‌ هستند محروم مي‌شود. از طرف ديگر بعضاً افرادي ناتوان و تنگ‌نظر صرفاً به دليل اينكه منسوب به طيف اكثريت هستند بر سرنوشت مردم حاكم مي‌گردند. قطعاً چنين مقطعي از تاريخ ملت ما در نظر آيندگان جلوة مناسبي نخواهد داشت.
به هر حال اكنون همگان منتظراند تا با رفع موانع، شاهد تحقق و عينيت يافتن مصاديق اتحاد ملي و انسجام اسلامي در كشور عزيزمان ايران باشند و ببينند كه شعارها صورت عملي به خود گرفته است. ان‌‌شاءالله كه چنين خواهد شد.

0 نظرات شما: